نسبت عقل و شرع‏ - صفحه 157

واحداً۱ و بهذا المعنى‏ نُطلِقُ الحجّةَ على نفسِ العلمِ و الكشفِ. فنقولُ: العقلُ حجّةٌ على العبادِ بالمعنَى اللغويِّ من الحجّةِ أى مثبتُ الأحكامِ لَهم. و بالجملةِ فظَهَرَ أنّ لَنا دليلَيْنِ: العقلُ في بابِ المستقلّات و الشّرعُ في غيرِها. ۲

ما گروه مسلمانان كه پيرو سيّد المرسلين صلى اللَّه عليه و آله هستيم، بلكه تمام پيروان اديان آسمانى و خداپرستان، دو برهان و دو حجّت و دو دليل دارند كه براى آنها سوقى نيست. آنها چنين است:
يكى عقل، كه حجّت درونى و باطنى است. ديگرى حجّت بيرونى و ظاهر، كه خليفه خداوندگار - تعالى شأنه - است.
مراد ما از حجّت و دليل و برهان، فقط همان معناى لغوى آن است يعنى آنچه مطلبى را ثابت مى‏كند، چه آن مطلب، علّت باشد يا معلول، يا اين كه هر دو معلول باشند نسبت به يك علّت سوم. پس مراد ما از حجّت، معناى مصطلح اهل علم منطق نيست، زيرا آنها برهان را به معناى واسطه در اثبات و ثبوت مى‏دانند، و برهان را به آن اختصاص داده‏اند و «دليل» را در مقابل آن نهاده‏اند. ولى ما - به تبعيّت از سلوك معصومين عليهم السلام - سه كلمه دليل و برهان و حجّت را به يك معنى مى‏دانيم. و به اين معنى، كلمه «حجّت» را بر نفس علم و كشف اطلاق مى‏كنيم. بدين روى مى‏گوييم: عقل، حجّت است بر بندگان، به معناى لغوى، كه مشتقّ است از كلمه «حجّت» يعنى آنچه احكامى را بر آنها ثابت مى‏كند. بطور خلاصه، روشن شد كه ما دو دليل داريم: عقل در باب مستقلّات، و شرع در موارد ديگر.
ايشان تمام واجدان نور عقل را نسبت به احكام عقلى موّظف مى‏داند، حتّى

1.احمدبن محمّد الفيّميّ، المصباح المنير، ص ۶۷: «حجّ حجّاً من باب قتل قصّد. فالحجّ القصد النّسك و الدّجّ القصد للتجارة و منه يقال ما حجّ و لكن دجّ ... و الحُجَّة الدّليل و البرهان. حجّ حجّاً، از باب قتل (يعنى: بر وزن قَتَلَ يَقتُلُ)، يعنى: قصد - بدين روى، حج، قصد مناسك است. و دجّ، قصد تجارت است. از اينجاست كه گفته‏اند: ما حجّ ولكن دجّ... و حجّت، به معناى دليل و برهان است.

2.حلبى، تقريرات الأصول، ص ۵۲ -۵۳

صفحه از 179