نسبت عقل و شرع‏ - صفحه 175

اخبار مربوط به فطرت و حنيفيّت بر آن ندا مى‏كند.
شارع مطلبى به عقول عرضه نمى‏كند كه در درون عقول پنهان نبوده باشد و در ژرفاى باطن آنها پوشيده نباشد، تا كار بر آنها دشوار شود. بلكه هميشه مطالبى بر قلوب تمام عقلا - حتّى روستانشينِ بيسواد - عرضه مى‏كند كه در درون عقل آنها به طريق جمع و اجمال، پنهان بوده، آنگاه به تفصيل، آنها را نسبت به آن مطلب تنبّه مى‏دهد.
شريعت الهيّه ناگزير بايد چنين باشد، وگرنه الهى و سهله سمحه نمى‏بود، و در آن صورت، دعوت به فطرت در آيات و اخبار، غلط بود. لذا هم در ابواب معارف و هم در ابواب فقه و فقه الفقه، به مطالب فطرى تنبّه مى‏دهد. در تمام اين مراحل، به گونه‏اى سخن نمى‏گويد كه فقط شيخ الرئيس و صدرالمتألهين و مانندآنها به زبان تخصّصى بفهمند. چرا كه شريعت براى همگان، عامّ است، و براى همه زمانهاست تا روز قيامت. پس معقول نيست كه معارف و احكام آن - از مستقلّات و تعبّديات - براساس مطالبى تخصّصى استوار باشد كه فقط فرهيختگانِ فلسفه خوانده بفهمند.
به اين دليل، سخن گفتن پيامبر در باب معارف واحكام، با تمام مردم بود. پيامبر بر فراز منبر مى‏رفت. در مجلس او، اشخاص مختلف بودند، از اميرالمؤمنين على عليه السلام تا روستانشينِ بيابانى. پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در باب معارف ربويى براى آنها سخن مى‏گفت و احكام الهى - از اصول و فقه - را برايشان روشن مى‏ساخت، نه با هدف استفاده گروه خاصّى؛ بلكه تمام حاضران، از حضرتش بهره‏هايى در معارف و احكام مى‏گرفتند. اگر سخنان پيامبر و شيوه بيان حضرتش فطرىِ پوشيده و پنهان در عقلها نمى‏بود، اين‏گونه تكلّم عمومى وجهى نداشت.
نتيجه مى‏گيريم كه تمام الفاظى كه در شارع بكار رفته، بايد بر مفاهيم عمومى فطرى عقلايى حمل شود كه مطابق با امور فطرى عقلى است. نيز روشن مى‏شود كه در مقام ثبوت، نظام تشريع فقط براساس امور فطرى است تا ورود آن بر عقول، دشوار نشود. پس در مقام اثبات، بايد تمام الفاظ شارع را بر مفاهيم عامّه فطرى حمل كرد كه مطابق امور فطرى عقلى است.

صفحه از 179