صورت دارند، كه بر وحدت صانع خود دلالت مىكنند. اگر ظروف متعدّد فراوان به يك شكل و هيئت باشندكه از تمام جهات، يگانه باشند، نشان مىدهد كه به دست يك شخص ساخته شدهاند، در حالى كه اگر به يك شكل نباشند، چنين نتيجهاى نمىتوان گفت.
اينگونه است شريعت ختميه، بلكه تمام شرايع الهيه دلالت دارند بر آن كه شارع حاكم آنها، همان صانع حكيم است كه نظام تكوين را پديد آورده كه بر مبناى فطرت عقلايى جريان دارد.
خلاصه كلام آن است كه شريعت، چون با فطريات عقلايى مطابقت دارد - كه با مفطورات عقلى مطابق است - دلالت دارد بر آن كه پديدآورنده مفطورات، همان شارع احكام است. پس دعوت به فطرت و حنيفيّت، علاوه بر اين كه كليدهاى گنجينههاى علمى را كشف مىكند، بلكه نشانهاى از وحدت الهى و وحدانيّت ربوبى نيز هست...
از اينجا روشن مىشود كه اجتهاد واقعى آسان است، براى كسى كه به راستى راه فطرت عقلايى را - كه مطابق با مفطورات عقلى است - بپيمايد. دستيابى به اين فطرت و ادراك آن براى كسى كه بخواهد، آسانترين كار است. و براى كسى كه آن راه را طى نكند، دشوار بلكه ممتنع است.