اذان - صفحه 26

مى گفت) . عمر بن خطّاب ، در خانه اش صداى او را شنيد . در حالى كه ردايش را مى كشيد ، [با عجله و سراسيمه] بيرون آمد و مى گفت : اى پيامبر خدا! سوگند به آن كه تو را به حق برانگيخت ، من نيز چنين خوابى ديده ام. پيامبر خدا فرمود : «خدا را شكر!» .

3 . گزارش سنن ابن ماجة :

ابو عبيد محمّد بن عبيد بن ميمون مدنى آورده است كه : حديث كرد ما را محمّد بن سلمه حرّانى ، حديث كرد ما را محمّد بن اسحاق ، حديث كرد ما را محمّد بن ابراهيم تيمى از محمّد بن عبد اللّه بن زيد از پدرش كه :
كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله قَد هَمَّ بِالبوقِ ، وَ أمَرَ بِالنّاقوسِ فَنُحِتَ ، فَاُرِىَ عَبدُ اللّهِ بنُ زَيدٍ فِى المَنامِ ؛ قالَ : رَأَيتُ رَجُلاً عَلَيهِ ثَوبانِ أخضَرانِ ، يَحمِلُ ناقوسا ، فَقُلتُ لَهُ : يا عَبدَ اللّهِ ، تَبيعُ النّاقوسَ؟ قالَ : وَ ما تَصنَعُ بِهِ؟ قُلتُ : اُنادى بِهِ إلَى الصَّلاةِ ، قالَ : أفَلا أدُلُّكَ عَلى خَيرٍ مِن ذلِكَ؟ قُلتُ : وَ ما هُوَ؟ قالَ : تَقولُ : اللّهُ أكبَرُ ، اللّهُ أكبَرُ ... .۱
پيامبر خدا دستور داد كه شيپور و ناقوسى بسازند . عبد اللّه بن زيد ، خوابى ديد . او گفت : مردى را ديدم كه دو جامه سبزرنگ پوشيده بود و ناقوسى با خود داشت . به او گفتم : اى بنده خدا! ناقوس را مى فروشى؟ گفت : با آن چه مى كنى؟ گفتم : با آن به نماز فرا مى خوانم . گفت : آيا تو را به چيزى بهتر ، راه نمايى نكنم؟ گفتم : آن چيست؟ گفت : مى گويى : «اللّه أكبر ، اللّه أكبر ...» .

4 . گزارش سنن ابن ماجة :

محمّد بن خالد بن عبد اللّه واسطى ، آورده است كه : حديث كرد ما را پدرم ، از عبد الرحمان بن اسحاق ، از زهرى ، از سالم ، از پدرش كه :
إنَّ النَّبِىَّ صلى الله عليه و آله استَشارَ النّاسَ لِما يُهِمُّهم إلَى الصَّلاةِ ، فَذَكَرُوا البوقَ ، فَكَرِهَهُ مِن أجلِ

1.سنن ابن ماجة : ج ۱ ص ۲۳۲ ح ۷۰۶ ، كنز العمّال : ج ۸ ص ۳۳۰ ح ۲۳۱۴۱ ؛ الطرائف : ص ۵۳۶ .

صفحه از 169