اذان - صفحه 53

او اين روايت را از امام محمّد بن حسن در الآثار آورده و آن را از ابو حنيفه روايت كرده است. محمّد سپس مى گويد : اين ، قول ابو حنيفه است و ما هم بدان قائليم .
علاوه بر آنچه ذكر شد ، گزارش هاى ديگرى نيز حاكى از اين است كه منشأ تثويب ، فرمان و يا تقرير (تأييد) خليفه دوم بوده است؛ 1 ليكن در حديثى از ابو الحسن عليه السلام ، آغاز تثويب ، به بنى اميّه نسبت داده شده است . متن اين روايت ، چنين است :
الصَّلاةُ خَيرٌ مِنَ النَّومِ ، بِدعَةُ بَنى اُمَيَّةَ ، و لَيسَ ذلِكَ مِن أصلِ الأَذانِ ، وَ لا بَأسَ إذا أرادَ الرَّجُلُ أَن يُنَبِّهُ النّاسَ لِلصَّلاةِ أن يُنادِيَ بِذلِكَ ، و لا تَجعَلهُ مِن أصلِ الأَذانِ ، فَإِنّا لا نَراهُ أذانا . 2
جمله «الصلاة خير من النوم» ، بدعت بنى اميّه است و جزء اذان نيست ؛ امّا اشكالى ندارد كه شخص ، هر گاه كه مى خواهد مردم را به نماز ، متوجّه سازد ، آن را بگويد ؛ ولى آن را جزء اذان قرار مده ؛ چون ما آن را جزء اذان نمى دانيم .
مى توان گفت كه اين احاديث ، با گزارش هايى كه آغاز تثويب را عصر خليفه دوم مى دانند ، قابل جمع است ، بدين سان كه در عصر خلافت عمر ، مدّتى به فرمان يا تقرير او ، جمله «الصلاة خير من النوم» در وسط اذان يا پس از آن گفته مى شده ؛ امّا چنان كه در گزارش ابن جريج آمد ، پس از مدّتى ، ترك گرديده است ، تا اين كه در دوران حكومت معاويه ، با جعل رؤياى عبد اللّه بن زيد ـ كه مشتمل بر اين جمله بود ـ به طور رسمى ، جزئى از اذان صبح قرار داده شد .
با عنايت به آنچه ذكر شد ، روشن مى شود كه چرا فقها و محدّثان شيعه ، شمارى از رواياتى را كه جواز گفتن اين جمله را از اهل بيت عليهم السلام نقل كرده اند ، نپذيرفته و جهت صدور يا دلالت آنها را مخدوش دانسته اند .

1.ر . ك : الأذان تشريعا و فصولاً : ص ۶۶ (كلمات الأعلام فى التثويب) .

2.مستدرك الوسائل : ج ۴ ص ۴۴ .

صفحه از 169