۵۴.الكافىـ به نقل از سَدير ـ :مردى از امام صادق عليه السلام در باره اين سخن خداوند عز و جل : «و گفتند : خدايا! ميان سفرهايمان فاصله بينداز ، و بر خويشتن ، ستم كردند ...» ، پرسيد . فرمود : «اينان ، مردمانى بودند كه آبادى هاى به هم پيوسته داشتند ، چنان كه يكديگر را [از آبادى هاى خود] مى ديدند . رودهاى روان و املاكِ فراوان داشتند ؛ امّا نعمت هاى خداوند عز و جل را ناسپاسى كردند و آسايش خدا را كه از آن برخوردار بودند ، دگرگون ساختند . خدا هم نعمتى را كه به آنها داده بود ، دگرگون ساخت . «خداوند ، [نعمت ]هيچ قومى را دگرگون نمى سازد ، مگر آن گاه كه خودشان ، آنچه را دارند [از نعمت] ، دگرگون سازند» . پس خداوند ، سيل ويرانگرى را بر آنان فرستاد كه آبادى هايشان را زيرِ آب فرو بُرد و خانه هايشان را ويران نمود و اموال و املاكشان را بُرد و به جاى باغ هايشان ، دو باغ با ميوه هاى تلخ و شوره گز و نوعى از كُنار تُنُك به آنان داد . سپس فرمود : «اين را به سزاى آن كه كفران نعمت كردند ، به آنانْ جزا داديم ، و آيا جز ناسپاس را به مجازات مى رسانيم؟» » .
۵۵.جمال الاُسبوعـ در دعاى روز پنج شنبه ـ :بار خدايا ! تو را ستايش كه معبودى جز تو نيست . تو در كتابت فرمودى : «و خدا ، آبادى اى را نمونه آورد كه امن و آرام بود و روزى اش از هر سو فراوان مى رسيد . پس نعمت هاى خدا را ناسپاسى كردند و خدا هم به سزاى كارى كه كردند ، طعمِ گرسنگى و ترس را به آنها چشانيد» . امّا من به تو ايمان دارم و تصديقت مى كنم . پس ـ اى سَروَرم ـ اين را نمونه من در نعمتت قرار مده ، و چنان مكن كه به وفور نعمتم آسوده خاطر شوم و خود را از مكر تو ايمن بپندارم ؛ كه تو در كتابت فرموده اى : «جز مردم زيانكار ، كسى خود را از مكرِ خدا ايمن نمى داند» . و من از نيرو و توان [خويش ]به سوى تو بيزارى مى جويم ، به نيكى كردن هاى تو معترفم و به كَرَم تو پناه مى آورم از اين كه پس از [برخوردارى ام از ]امنيّت و نعمت ، طعمِ گرسنگى و ترس را به من بچشانى! و بر محمّد و خاندانش درود فرست .