اهل بيت عليهم السلام - صفحه 107

۹۹.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من سَرور پيامبرانم و على بن ابى طالب، سَرور اوصياست . اوصياى پس از من، دوازده نفرند كه نخستينِ آنها ، على بن ابى طالب و آخرينشان قائم است .

۱۰۰.كمال الدينـ به نقل از عبد اللّه بن عبّاس ـ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «جانشينان و اوصياى من و حجّت هاى خدا بر خلق پس از من ، دوازده نفرند كه نخستينِ ايشان ، برادرم خواهد بود و آخرينشان فرزندم» .
گفته شد : اى پيامبر خدا ! برادرت چه كسى است ؟
فرمود : «على بن ابى طالب» .
گفته شد : فرزندت چه كسى است ؟
فرمود : «مهدى كه زمين را به همان سان كه از بيداد و ستمْ آكنده شده است ، از عدل و داد مى آكَنَد . سوگند به آن كه مرا به حق ، به پيامبرى بر انگيخت ، اگر از [عمر ]دنيا جز يك روز باقى نمانده باشد ، خداوند عز و جل آن روز را چندان به درازا مى كشانَد تا در آن ، فرزندم مهدى ظهور كند . پس روح خدا عيسى بن مريم ، فرود مى آيد و پشت سر او نماز مى گزارد ، و زمين به نور او روشن مى شود و حكومت او ، شرق و غرب را فرا مى گيرد» .

۱۰۱.امام صادق عليه السلام :پدرم [امام باقر عليه السلام ] به حُمران نگريست و گريست . سپس فرمود : «اى حمران! شگفتا از مردم كه چگونه غفلت ورزيدند يا فراموش كردند و يا خود را به فراموشى زدند و سخن پيامبر خدا در بستر بيمارى اش را از ياد بردند ! مردم براى عيادت و عرض سلام ، خدمت ايشان آمدند ، تا جايى كه اتاق از جمعيت پر شد و على عليه السلام آمد و سلام كرد و جا نبود كه بنشيند و جمعيت نيز برايش جا باز نكردند . چون پيامبر خدا اين وضع را ديد ، بالش خود را بلند كرد و فرمود : «نزد من بيا، اى على!» .
چون مردم اين برخورد را ديدند ، جمع تر نشستند و جا باز كردند و على عليه السلام از ميان آنان گذشت و پيامبر خدا صلى الله عليه و آله او را كنار خود نشاند و آن گاه فرمود : «اى مردم! شما در زمان حيات من ، با اهل بيتم چنين رفتار مى كنيد كه مى بينم . پس از وفاتم چه خواهيد كرد؟ به خدا سوگند ، گامى به اهل بيت من ، نزديك نمى شويد ، مگر آن كه درجه اى به خدا نزديك مى گرديد، و گامى از آنان دور نمى شويد و از ايشان روى نمى گردانيد ، مگر آن كه خداوند از شما روى مى گرداند» .
سپس فرمود : «اى مردم! بشنويد كه چه به شما مى گويم ! بدانيد كه خشنودى و رضوان و بهشت ، از آنِ كسى است كه على را دوست بدارد و ولايت او را بپذيرد و به او و به فضل او و به اوصياى من پس از او ، اقتدا كند ، و بر پروردگار من است كه دعاى مرا در باره آنان اجابت فرمايد . آنان ، دوازده وصى اند . هر كه از او پيروى كند ، از من است . من از ابراهيم هستم و ابراهيم از من است . دين من ، دين اوست و دين او ، دين من است . پيوند با او ، پيوند با من است و پيوند با من ، پيوند با اوست . فضل من ، فضل اوست و من از او افضلم ـ و اين ، فخرفروشى نيست ـ . سخن مرا اين سخن پروردگارم تأييد مى كند كه : «فرزندانى از نسل يكديگرند و خدا شنواى داناست» » .

صفحه از 343