اهل بيت عليهم السلام - صفحه 217

4 . مسجد الحرام

۲۱۲.تاريخ اليعقوبىـ به نقل از سعد بن ابى وقّاص ، در بيان حجّة الوداع ـ :پيامبر صلى الله عليه و آله براى عمره حجّ تمتّع ، مُحرم شد... و در محلّ زمزم ، توقّف كرد و به ربيعة بن اُميّة بن خَلَف ـ كه كودك بود ـ دستور داد زير سينه اُشتر ايشان بِايستد و به او فرمود: «اى ربيعه! بگو: اى مردم! پيامبر خدا مى گويد: شايد شما ديگر مرا در چنين حالى نبينيد. چنين موقعيتى را در يابيد. آيا مى دانيد اين جا ، چه شهرى است؟ آيا مى دانيد اين ماه ، چه ماهى است؟ آيا مى دانيد امروز ، چه روزى است؟».
مردم گفتند: آرى! شهر حرام و ماه حرام و روز حرام است.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «پس خداوند ، خون ها و اموال شما را همانند حرمت اين شهرتان و حرمت اين ماهتان و حرمت اين روزتان ، بر شما حرام [و محترم] قرار داد. هان! آيا ابلاغ كردم؟».
همگى گفتند: آرى.
ايشان فرمود: «بار خدايا! گواه باش...».
سپس فرمود: «مبادا پس از من ، به كفر و گم راهى باز گرديد و برخى بر گرده برخى ديگر سوار شوند. من در ميان شما چيزى بر جاى مى گذارم كه اگر به آن تمسّك جوييد ، هرگز گم راه نمى شويد: كتاب خدا و عترتم [يعنى] اهل بيتم. هان! آيا ابلاغ كردم؟».
همگى گفتند: آرى.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «بار خدايا! گواه باش».
سپس فرمود: «شما مسئوليد . ۱ پس حاضرانِ شما به غايبان برسانند».

1.يعنى: از شما در باره اين دو يادگارم ، سؤال و بازخواست خواهد شد.

صفحه از 343