اهل بيت عليهم السلام - صفحه 49

1 / 2 ـ 5

اَنَس بن مالك

۲۵.سنن الترمذىـ به نقل از اَنَس ـ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، شش ماه ، هر گاه ، براى نماز صبح بيرون مى آمد ، به درِ خانه فاطمه عليهاالسلاممى رفت و مى فرمود : «نماز، اى اهل بيت! «خداوند، خواسته است پليدى را تنها از شما اهل بيت بزدايد و شما را كاملاً پاكيزه گرداند» » .

1 / 2 ـ 6

بَراء بن عازب

۲۶.تاريخ دمشقـ به نقل از براء بن عازب ـ :على ، فاطمه ، حسن و حسين عليهم السلام بر درِ خانه پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند . پيامبر صلى الله عليه و آله رداى خود را برداشت و آن را بر روى ايشان انداخت و فرمود : «خدايا! اينان ، خاندان من اند» .

1 / 2 ـ 7

ثَوبان

۲۷.سنن أبى داوودـ به نقل از ثوبان، غلام پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ :پيامبر صلى الله عليه و آله هر گاه به مسافرت مى رفت ، فاطمه عليهاالسلام آخرين شخص از خاندانش بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را مى ديد و هر گاه از سفر مى آمد ، فاطمه عليهاالسلام نخستين كسى بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله به ديدن او مى رفت .
يك بار، پيامبر صلى الله عليه و آله از جنگ باز گشت و اين، در حالى بود كه فاطمه عليهاالسلام ، پلاس يا پرده اى بر در اتاقش آويخته بود و حسن و حسين عليهماالسلام را با دو دستبند سيمين آراسته بود . پيامبر صلى الله عليه و آله به هنگام باز گشت ، به خانه فاطمه عليهاالسلامنيامد و فاطمه گمان كرد آنچه مانع از آمدن ايشان به خانه او شده ، چيزهايى است كه ديده است. از اين رو، پرده را كند و دو دستبند را از [دست] آن دو كودك باز كرد و آن دو را ميان آنها شكست .
آن دو ، گريه كنان نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رفتند . پيامبر صلى الله عليه و آله دستبندها را از آنها گرفت و گفت : «اى ثوبان! اينها را به فلان خانواده ـ كه خانوارى در مدينه بودند ـ برسان . اينان، اهل بيت من اند . من ناخوش مى دارم كه اهل بيتم دارايى هاى نيكوى خود را در زندگى دنيوى بخورند . اى ثوبان! براى فاطمه گردنبندى از عَصْب و دو دستبند از عاج بخر» .

صفحه از 343