اهل بيت عليهم السلام - صفحه 61

1 / 2 ـ 14

عبد اللّه بن عبّاس

۴۰.المستدرك على الصحيحينـ به نقل از عمرو بن ميمون ـ :من نزد ابن عبّاس نشسته
بودم كه نُه گروه نزد او آمدند و گفتند : اى ابن عبّاس! يا با ما مى آيى ، يا از ميان اين جماعت با ما خلوت مى كنى .
ابن عبّاس گفت : با شما مى آيم . او در آن روز ، سالم بود و هنوز كور نشده بود .
آنها سخن آغاز كردند و ما نمى دانستيم چه مى گويند . پس ديديم كه او مى آيد ، در حالى كه لباسش را مى تكاند و مى گويد : واى و صد واى ! از كسى بدگويى مى كنند كه بيش از ده فضيلت دارد كه هيچ كس جز او ندارد . آنها به كسى طعن مى زنند كه پيامبر صلى الله عليه و آله در باره او : «مردى را خواهم فرستاد كه خداوند هرگز او را بى پناه و بى كس نمى گذارد و خدا و پيامبرش را دوست دارد» تا آن كه گفت : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله جامه خود را بر گرفت و بر على ، فاطمه ، حسن و حسين عليهم السلام نهاد و فرمود : « «خداوند، خواسته است پليدى را تنها از شما اهل بيت بزدايد و شما را كاملاً پاكيزه گرداند» » .

۴۱.تاريخ دمشقـ به نقل از ابن عبّاس ـ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، حسن و حسين و على و فاطمه عليهم السلام را فرا خواند و جامه اى بر آنها گستراند . سپس فرمود : «خدايا! اينان اهل بيت و كسان من اند . پس هر گونه پليدى را از آنها دور كن و كاملاً پاكشان گردان» .

صفحه از 343