اشک ریختن (بکاء) - صفحه 161

۲۵۶.المصنَّف ، عبد الرزّاقـ به نقل از عبد اللّه بن عتبه ، از يكى از اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله ـ :در بازگشت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از حُنين ، خواهرِ [شيرى] ايشان از قبيله سعد، به نزد ايشان آمد . پيامبر صلى الله عليه و آله با ديدن او ، به وى خوشامد گفت و ردايى را برايش پهن كرد تا روى آن بنشيند . خواهرش حاضر نشد روى رداى پيامبر بنشيند ؛ امّا با اصرار پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نشست . اشك از چشمان پيامبر صلى الله عليه و آله سرازير شد ، به حدّى كه محاسنش از اشك هايش تر شد . مردى از آن جمع گفت : گريه مى كنيد ، اى پيامبر خدا ؟
فرمود : «آرى ، به خاطر مهربانى هاى او و سختى هايى كه كشيده است . اگر هر يك از شما [كوهِ] اُحُدى از طلا داشته باشد و آن را به خاطر شيرى كه خورده است ، بدهد ، باز هم حقّ آن را ادا نكرده است» .

۲۵۷.جامع الأخبارـ به نقل از يكى از اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله ـپيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «ارواح مؤمنان در هر شب جمعه به آسمانِ پايين مى آيند و مقابل سراها و خانه هاى خود مى ايستند و هر يك از آنها با صداى اندوهناك و گريان مى گويد : اى همسرم! اى فرزندانم! اى پدرم! اى مادرم! و اى خويشاوندانم! خدا شما را رحمت كند ! با آنچه [از مال و دارايى كه ]در دست داشتيم ، به ما لطفى كنيد . عذاب و حسابش براى ماست و سودش براى غير ما !
و هر يك از آنها به خويشاوندانش صدا مى زند : با [صدقه دادن] دِرَمى يا گِرده نانى يا جامه اى ، به ما نيكى و محبّت كنيد . خدا از جامه هاى بهشت بر شما بپوشاند!» .
پيامبر صلى الله عليه و آله سپس گريست و ما هم با او گريستيم ، و پيامبر صلى الله عليه و آله از بسيارىِ گريه نتوانست به سخنش ادامه بدهد .

۲۵۸.مكارم الأخلاقـ به نقل از ابن مسعود ـ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله گريست و ما از گريه او گريستيم . گفتيم : اى پيامبر خدا ! چه موجب شد كه گريه كنيد ؟
فرمود : «دلسوزى براى تيره بختان . خداوند متعال مى فرمايد : «و اى كاش مى ديدى هنگامى را كه [ كافران ]وحشت زده اند، [ آن جا كه راهِ ] گريزى نمانده است و از جايى نزديك، گرفتار آمده اند» » .

صفحه از 262