97
تفسير نورٌ علي نور ج1

80 . «وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النّارُ إِلاّ أَيّاماً مَعْدُودَةً...»

روض الجنان: با خويشتن تمنّاى محال كردند كه: «لَنْ تَمَسَّنَا النّارُ إِلاّ أَيّاماً مَعْدُودَةً» ؛ گفت: دوزخ به ما نرسد الاّ روزى چند شمرده آنگه منقطع شود از ما. ۱
130. علامه شعرانى: چنان‏كه گفتيم گاه باشد در ميان فرقه‏اى از طوائف و امم عقيده و قصه‏اى معروف باشد كه نزد فرقه ديگر و در زمان ديگر و جاى ديگر نباشد، مانند معنى كسب و اختلاف در آنكه در عصر مؤلّف مشهور بود و امروز كسى از اين خلاف
خبر ندارد. اين سخن از يهود نيز مانند «عُزَيْر ابن الله» ميان يهود مدينه معروف بود، و اگر امروز از يهود پرسى انكار مى‏كنند. ۲

1.روض الجنان، ج ۲، ص ۲۹.

2.روح الجنان، ج ۱، ص ۲۳۵.


تفسير نورٌ علي نور ج1
96

78. «وَ مِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لا يَعْلَمُونَ الْكِتابَ إِلاّ أَمانِيَّ ...»

روض الجنان: و بعضى اعراب ابن دأب را گفت. ۱
126. علامه شعرانى: محمد بن دأب يكى از راويان حديث است معروف به دروغگويى. ۲

79. «فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمّا يَكْسِبُونَ»

روض الجنان: «لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْدِيهِمْ» ؛ كتابت مى‏نويسند به دست خود... و اين براى تأكيد باشد و مبالغه در اضافت فعل با فاعلش. ۳
127. علامه شعرانى: يعنى «به دست خود»، براى تأكيد است؛ چون البته نوشتن به غير دست نتواند بود. ۴
روض الجنان: چون رسول عليه‏السلام هجرت كرد و از مكّه به مدينه آمد، جهودان نعت و صفت او شنيده بودند. چون بديدنش گفتند: همانا اين آن پيغمبر است كه نعت او در تورات نوشته است. به‏نزديك احبار و رؤسا آمدند و ايشان را گفتند: اين آن پيغمبر است كه در آخرالزّمان بخواهد آمدن. ايشان گفتند: حاشا و كَلاّ! و تورات بياوردند و آن سطرها و ورقها كه نوشته بودند و تحريف كرده و بگردانيده عرض كردند و برايشان تلبيس كردند و ايشان را از راه بيفگندند.
قديم (جلَّ جَلالُهُ) تهديد كرد ايشان را و گفت: «فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُم
يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللّهِ»
. ۵
128. علامه شعرانى: اگر آن احبار تسلط بر همه يهوديان جهان داشتند و سخن و عمل آنها در همه جا جارى بود همه نسخه‏هاى تورات را تحريف مى‏كردند، اما آنها قومى اندك بوده و تنها به يهوديان ده خود نشان مى‏دادند. ۶
روض الجنان: «وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمّا يَكْسِبُونَ» ...امّا كسب كه مجبّره مى‏گويند نامعقول است. ۷
129. علامه شعرانى: از اينجا احتجاج با اشاعره است كه گويند انسان هر چه اطاعت يا معصيت كند آن را خداى تعالى بر دست او جارى كرده است جبرا و كسب از بنده است و معنى كسب را ندانستند. بهترين حد آن است كه گفتند تو كه كننده كارى آنكه به قدرت تو باشد كسب است و آنكه به قدرت خدا باشد خود عمل است. و مؤلّف جواب مى‏دهد آنچه به قدرت بنده است آيا احداث فعل است يا كسب فعل؟ اگر احداث فعل به قدرت بنده است آن قول ما است و اگر گويند كسب آن است كه كسب فعل به قدرت بنده باشد اين تعريف ناقص است و كسب را به كسب تحديد كردن دور و مصادره باشد. ۸

1.روض الجنان، ج ۲، ص ۲۵.

2.روح الجنان، ج ۱، ص ۲۳۴. رك: ميزان الاعتدال، ج ۳، ص ۵۴۰ ، ش ۷۴۹۸: «كذبه ابن حيان، وغيره. وقال أبو زرعة: كان يكذب. وهو ضعيف الحديث».

3.روض الجنان، ج ۲، ص ۲۶.

4.روح الجنان، ج ۱، ص ۲۳۵.

5.روض الجنان، ج ۲، ص ۲۷.

6.روض الجنان، ج ۲، ص ۲۸.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 86219
صفحه از 724
پرینت  ارسال به