78. «وَ مِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لا يَعْلَمُونَ الْكِتابَ إِلاّ أَمانِيَّ ...»
روض الجنان: و بعضى اعراب ابن دأب را گفت. ۱
126. علامه شعرانى: محمد بن دأب يكى از راويان حديث است معروف به دروغگويى. ۲
79. «فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمّا يَكْسِبُونَ»
روض الجنان: «لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْدِيهِمْ» ؛ كتابت مىنويسند به دست خود... و اين براى تأكيد باشد و مبالغه در اضافت فعل با فاعلش. ۳
127. علامه شعرانى: يعنى «به دست خود»، براى تأكيد است؛ چون البته نوشتن به غير دست نتواند بود. ۴
روض الجنان: چون رسول عليهالسلام هجرت كرد و از مكّه به مدينه آمد، جهودان نعت و صفت او شنيده بودند. چون بديدنش گفتند: همانا اين آن پيغمبر است كه نعت او در تورات نوشته است. بهنزديك احبار و رؤسا آمدند و ايشان را گفتند: اين آن پيغمبر است كه در آخرالزّمان بخواهد آمدن. ايشان گفتند: حاشا و كَلاّ! و تورات بياوردند و آن سطرها و ورقها كه نوشته بودند و تحريف كرده و بگردانيده عرض كردند و برايشان تلبيس كردند و ايشان را از راه بيفگندند.
قديم (جلَّ جَلالُهُ) تهديد كرد ايشان را و گفت: «فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُم
يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللّهِ» . ۵
128. علامه شعرانى: اگر آن احبار تسلط بر همه يهوديان جهان داشتند و سخن و عمل آنها در همه جا جارى بود همه نسخههاى تورات را تحريف مىكردند، اما آنها قومى اندك بوده و تنها به يهوديان ده خود نشان مىدادند. ۶
روض الجنان: «وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمّا يَكْسِبُونَ» ...امّا كسب كه مجبّره مىگويند نامعقول است. ۷
129. علامه شعرانى: از اينجا احتجاج با اشاعره است كه گويند انسان هر چه اطاعت يا معصيت كند آن را خداى تعالى بر دست او جارى كرده است جبرا و كسب از بنده است و معنى كسب را ندانستند. بهترين حد آن است كه گفتند تو كه كننده كارى آنكه به قدرت تو باشد كسب است و آنكه به قدرت خدا باشد خود عمل است. و مؤلّف جواب مىدهد آنچه به قدرت بنده است آيا احداث فعل است يا كسب فعل؟ اگر احداث فعل به قدرت بنده است آن قول ما است و اگر گويند كسب آن است كه كسب فعل به قدرت بنده باشد اين تعريف ناقص است و كسب را به كسب تحديد كردن دور و مصادره باشد. ۸