ابراهيم بن هاشم كوفی - صفحه 99

3. تصحيح طرق احاديثى كه در آنها ابراهيم حضور دارد, از سوى اصحاب اصطلاح همانند: شهيدين, علامه و ديگران; و اين, تنافرى با توصيف او به «حَسَن» در جاى ديگرى از عبارات آنها ندارد; چرا كه اختلاف نظر از شخص واحد در موضوعى يگانه, بسيار روى مى دهد. ۱
4. اصحاب و علما بر قبول روايات ابراهيم, اتّفاق دارند, با آن كه در حجّيت حديث حَسَن, آراى مختلفى ابراز نموده اند. از اين رو, بايد سبب جمع كننده اى بر اعتبار او وجود داشته باشد كه با وجود توصيف رواياتش به حَسَن از سوى متقدّمان, در قبول رواياتش اختلافى نكرده اند. ۲
5. اصحاب و عالمان علم رجال, در شاٌن اين راوى فرهيخته نگاشته اند كه «إنّه أول من نشر أحاديث الكوفيين بقم» و اين, خود دليل مستقلّى بر وثاقت ابراهيم است; چرا كه حوزه قم ـ كه در جرح و تعديل روايات, شيوه سختگيرانه اى داشته است ـ, نمى توانسته نسبت به روايات ابراهيم, بى تفاوت باشد. از اين جهت, قدح و طرد نكردن او از جانب قمى ها, دليل بر نهايت وثاقت اوست. ۳

روايت ابراهيم از حمّاد بن عثمان و يا حمّاد بن عيسى

بحث ديگرى كه از منظر روايى و رجالى داراى اهميّت است, موضوع روايت ابراهيم بن هشام از حمّاد بن عثمان و حمّاد بن عيسى است كه در كتب حديثى از هر دو, رواياتى موجود است; ولى شيخ صدوق(ره) در اواخر مشايخ كتاب من لا يحضره الفقيه, درباره يكى از احاديثْ چنين مى نگارد:
حديثى را كه در آن, وصيّت اميرالمؤمنين(ع) به فرزندش محمد بن حنفيه است, روايت كردم از پدرم, از على بن ابراهيم, از پدرش, از حمّاد بن عيسى, از كسى كه آن را از امام صادق(ع) روايت كرده است, در حالى كه

1.همان جا.

2.رجال السيد بحرالعلوم, ص ۴۶۴; تنقيح المقال,ص ۴۱.

صفحه از 102