از مفهوم تا مقصود، تلاشهاى علامه مجلسى در فهم مقصود حديث - صفحه 33

ديگر مى دانيم كه اگر «افعل تفضيل» به «ناس» اضافه شود ، تنها يك مصداق دارد و از اين تضاد درونى پيش مى آيد .
راه حل اساسى اين مشكل در توجه به اضافى بودن اين تفضيل است . ما مثالى از ميان آنچه مجلسى (ره) شرح داده است مى آوريم و با توضيح مختصر همان ، اين راه حل را روشن تر مى كنيم . اين مثال قطعه اى از متن وصيت پيامبر صلى الله عليه و آله به على عليه السلام و عبارت «من أتى اللّه بما افترض عليه فهو من أعبد الناس»، هر كس خدا را به وسيله آنچه بر او واجب كرده پرستش نمايد ، از عابدترين مردم است كه شيخ صدوق آن را در باب «نوادر» ، آخرين باب كتاب من لا يحضره الفقيه آورده است ۱ .
سؤال اين است كه آيا كسى هم كه تنها به واجبات اكتفا مى كند ، عابدترين مردم است ؟ ! و كسى كه هم واجبات را انجام مى دهد و بدون ترك حتى يكى از آنها ، مستحبات را نيز انجام مى دهد ، از او پايين تر است و يا هم رتبه ؟ از اين روست كه مجلسى (ره) اين افضليت را نسبى و در مقايسه با كسى مى داند كه اگر چه مستحبات فراوانى را انجام مى دهد ، اما گاه ترك واجبى نيز از او مشاهده مى شود . عبارت وى چنين است :
يعنى نسبت به كسى كه مستحبات زيادى را انجام مى دهد ولى واجبى را به جا نمى آورد هر چند اين واجب يكى باشد و نه متعدد . ۲
به واقع مجلسى (ره) موضوع اين قضيه را محدود مى كند و منظور از «ناس» را نه همه مردم، بلكه عدّه خاصّى از آنان مى گيرد و أورع و أعبد بودن تارك محارم و آتى به فرائض را در مقايسه با همين عده مخصوص، يعنى مرتكبين محارم و تاركان واجب فرض مى كند نه در سنجش با همه، حتّى كسانى كه هم تارك محارم و آتى به فرائض هستند و هم مستحبات را ادا و مكروهات را ترك مى كنند .
شايد بتوان وجه اين گونه تعبير را، تأكيد برانجام واجبات و ترك حرام ها دانست كه واجب اندك ناآلوده به حرام بهتر از واجبات متعدد و تقويت شده به مستحبات است كه به گناه و ارتكاب حرام آلوده گشته اند.
ثمره ديگر توجه به سؤال راوى ، راندن احتمالات بعيد و تقليل محتملات مختلف متن است . اگر راوى ، فهيم و فقيه باشد ، نمى توان پاسخ به او را بسيار ساده و ابتدايى دانست و نمى توان احتمالاتى را مطرح ساخت كه با شأن او نسازد . على بن جعفر يكى از اين راويان عظيم الشأن است و مجلسى هم با توجه به عظمت روحى ، معنوى و علمى او ، تأويلات

1.من لا يحضره الفقيه : ج ۴ ، ص ۳۵۸ .

2.روضة المتقين : ج ۱۲ ، ص ۷۴ .

صفحه از 50