از مفهوم تا مقصود، تلاشهاى علامه مجلسى در فهم مقصود حديث - صفحه 34

مربوط به روايتش درباره وقوع نجاست در «بئر» را نمى پذيرد كه چون مسئله اى فقهى و دقيق است ، ما تنها عبارت مجلسى (ره) را مى آوريم و علاقمندان را به كتابهاى فقهى ارجاع مى دهيم . متن شرح مجلسى چنين است :
والتأويلات المذكور فى الخبرين فى غاية الضعف مثل تأويل الصدوق ، هذا إذا كانت فى زبيل ولم ينزل منه شيء فى البئر لانّ ظاهر الزبيل إذاكان مخلوطا بالعذرة كما هو الغالب فلا فائدة فى التأويل ، وبالعذرة ان لم يكن مخلوطا فلا فائدة فى السؤال ، بل هو قبيح سيّما من علىّ بن جعفر الّذي هو أحد الاركان فى الدين ولم يوجد مثله من الهاشميين ولا في اولاد الأئمّة المعصومين ولا من أصحابهم على ما هو الظاهر عندنا واللّه تعالى هو العالم بحقائق الأحوال. ۱
«و تأويل هاى ذكر شده در دو خبر در نهايت ضعف اند؛ مانند تأويل شيخ صدوق . اين در صورتى است كه نجاست در زبيل (سرگين) باشد و چيزى از آن در چاه نيفتاده باشد ؛ زيرا ظاهرا منظور از زبيل آن است كه با نجاست همراه باشد كه غالبا چنين است . بنابراين ، تأويل فايده اى ندارد . اما اگر زبيل با نجاست مخلوط نباشد ، سؤال فايده اى ندارد ، بلكه به ويژه از على بن جعفر قبيح است ؛ شخصى كه يكى از اركان دين است و همانند او از اولاد هاشم و امامان معصوم و اصحاب آنان كسى را سراغ نداريم و خداوند متعال به حقايق احوال اشخاص آگاه است .

2 ـ 3) فهم راوى نخستين

از قرينه هاى كاشف مقصود امام گوينده حديث، فهم اولين مخاطب سخن ، يعنى همان راوى نخستينِ سخن و فعل امام است . راوى خود اهل زبان عربى است و فرض است كه صلاحيت سؤال از امام و روايت آنچه ديده و يا شنيده را دارد و به جهت حضور در فضاى گفتگو حتّى قرينه هاى مقامى را مى بيند و درك مى كند و از اين رو به سهولت ، مقصود امام را در مى يابد و اين فهم براى خود او حجّيت دارد و براى ما اهميت . از اين روست كه راويان و محدّثان در موارد متعددى در ذيل حديث ، فهم راوى نخستين و يا تفسير او و حتى فعل وى را نقل كرده اند . كلينى در روضة الكافى ، هنگامى كه حديث مسعدة بن صدقه از امام صادق عليه السلامرا نقل مى كند كه مى فرمايد :
«همانا بهترين سرمايه اى كه پدران براى فرزندانشان به ارث مى گذارند ادب است نه مال ؛ زيرا مال از بين مى رود ، ولى ادب باقى مى ماند . مسعده گفت : منظور امام عليه السلام از ادب ، دانش است .۲
مجلسى (ره) نيز از اين قاعده مستثنا نيست و به فهم راوى اهمّيت مى دهد و از آن براى

1.همان ، ج ۱ ، ص ۸۵ .

2.الكافى ، ج ۸ ص ۱۵۰ ، ح ۱۳۲ .

صفحه از 50