از مفهوم تا مقصود، تلاشهاى علامه مجلسى در فهم مقصود حديث - صفحه 37

سفارش كرده است ۱ . شايد مخاطب امام زياد مى خورده و امام او را به جوع فراخوانده است و شايد شخص دچار يأس و نااميدى گشته كه امام يكسره و تنها از رجاء به رحمت خدا سخن گفته است .
اين مورد اخير مورد اشاره مجلسى (ره) قرار گرفته است . شيخ صدوق حديثى را به اين مضمون نقل مى كند :
امام صادق عليه السلام به مردى به خاطر فوت فرزندش تسليت گفت و به او فرمود : خدا از فرزند براى تو بهتر است و نيز ثواب خدا در مقابل ]صبر بر مصيبتِ] آن براى تو بهتر است . پس از اين باز جزع آن مرد به حضرت بالاتر رسيد ، امام عليه السلام به سوى او بازگشت و فرمود : رسول خدا صلى الله عليه و آله هم مُرد آيا نبايد تو آن را الگو قرار دهى ؟ مرد عرض كرد : فرزندم نوجوان بود . امام عليه السلام فرمود : همانا سه خصلت (ويژگى) پيش روى اوست : شهادت به يگانگى خدا و رحمت خدا و شفاعت رسول خدا صلى الله عليه و آله كه هيچ يك از آنها از او فوت نخواهد شد ، ان شاء اللّه عزّ وجلّ۲.
سپس مجلسى در شرح اين حديث ، پاسخ مرد مصيبت ديده را تصوير كرده و به اين گونه گزارش مى دهد :
همانا جزع من به خاطر مرگ او نيست ، بلكه نگرانى من از ناحيه يقين يا گمان به گناهكار بودن اوست و علم يا گمان دارم كه هم اكنون او در عذاب است . حضرت فرمود : نااميدى از رحمت خدا جايز نيست ؛ زيرا براى او سه گونه از اسباب اميدوارى وجود دارد و در مقابل ، تنها يكى از اسباب ترس را دارد . پس سزاوار است كه اميد غلبه داشته باشد ، به ويژه بعد از مرگ و خصوصا نسبت به ديگران .۳
مجلسى (ره) در ادامه اسباب رجا را بر شمرده و توضيح مى دهد و سپس به تعليق بر مشيّت الهى از سوى امام اشاره دارد و مى گويد :
«و تعليق بر مشيت و خواست خدا به جهت اين كه خوف به كلى برطرف نشود آن نيز مضر است . ۴
وسپس با صراحت به موضوع مورد بحث ما مى پردازد :
و بدان كه بلاغت اقتضا مى كند كه گوينده سخن خود را مناسب حال شنونده بگويد و چون او حالت خوف و ترس داشت ، درباره رجا و اميد سخن گفت . و اخبار در مورد خوف غيرقابل شمارش است . بنابراين ، بنده خدا نبايد خود را [با يك سويه نگرى ]به اين اخبار

1.قال الإمام الصادق عليه السلام ليونس الشيبانى: كيف مداعبة بعضكم بعضا؟ قلت: قليل، قال: فلاتفعلوا... . (كافى: ج۲، ص ۶۶۳، ح ۳.

2.من لا يحضره الفقيه ، ج ۱ ، ص ۱۷۴ ، ح ۵۰۸ .

3.روضة المتقين ، ج ۱ ، ص ۴۶۰ .

4.همان ، ص ۴۶۱ .

صفحه از 50