از مفهوم تا مقصود، تلاشهاى علامه مجلسى در فهم مقصود حديث - صفحه 41

تهذيب الاحكام شيخ طوسى و من لا يحضره الفقيه از شيخ صدوق تا جوامع متأخر مانند بحار الانوار و وسائل الشيعة و حتى تك نگارى هاى حديثى ، هماره شاهد نگرش موضوعى به حديث و كنار هم نشاندن احاديث هم مضمون بوده ايم و اساس شرح هاى فيض كاشانى بر كتب اربعه و كار سترگ او در يكپارچه كردن آنها ، همان گردهم آوردن موضوعى اين كتابها بوده و شرح هاى لغوى ، تأويل ها و كيفيت جمع اخبار متعارض و متخالف نيز در كنار و سايه اين چينش موضوعى است . از اين رو مبالغه نخواهد بود كه روش شارح بزرگ مورد نظر ما ، جناب مجلسى (ره) را نيز همين اصطياد احاديث هم موضوع و مرتبط با متن من لا يحضره الفقيه و آوردن آنها در ذيل هر متن نيازمند شرح بدانيم . اگر تورّقى كوتاه در هر يك از مجلّدات روضة المتقين كنيد ، به سرعت و سادگى ، خواهيد ديد كه در هر صفحه شرح، حديثى از الكافى و يا التهذيب و ديگر كتب حديثى داريم و شارح با اتكاى به آنها ، مجملات متن را تفسير و يا احكام ماتن را ردّ يا تأييد كرده است .
كار علاّمه مجلسى در گرد آورى روايات متشابه در همين يافتن احاديث ، خلاصه نمى شود . او پس از به چنگ آوردن روايات به چند كار دست مى زند . گاه اجمال لغت و يا تركيب كلى اخبار را با كمك هم برطرف مى كند، گاه حكم عمومى و مطلق آنها را تتخصيص و تقييد مى زند و گاه به حلّ دلالى و نه سندى ميان اخبار متعارض مى پردازد .

4 ـ 1) تبيين مجمل

مجمل امرى نسبى است و گاه متنى كه براى ما مجمل است، براى ديگرى مجمل نيست و گاه در يك دوره زمانى مجمل نيست اما در زمانى ديگر ، همان امر واضح مجمل مى شود . در اجمال ، ما به گوينده مراجعه مى كنيم و اگر گوينده حضور نداشته باشد ، از سخنان مشابه و ديگر قرينه ها كمك مى گيريم . مجلسى (ره) به اين راه اشاره اى مستقيم دارد و مى گويد :
و ظاهر اين است كه عبارات مجمل هستند و احتمالات زيادى در آنها مى رود و اخبار آينده آنها را تفسير مى كند . ۱
و خود در حلّ اخبارى مانند «أجعلُ صلواتى لك» از آن كمك مى گيرد . اين حديث در نظر اول بسيار گنگ به نظر مى رسد و ماجراى آن بدين گونه است كه مردى نزد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آلهمى آيد و مى گويد :
يا رسول اللّه إنّي أجعل لك ثلث صلواتي ، لا بل أجعل لك نصف صلواتي ، لا ، بل أجعلها كلّها لك ، فقال رسول اللّه : إذا تكفى مؤونة الدنيا والآخرة؛۲

1.روضة المتقين ، ج ۸ ، ص ۹۶ ، «منظور عبارات حديثى مربوط به نكاح است».

2.الكافي : ج ۲ ، ص ۴۹۱ ، ح ۳ .

صفحه از 50