از مفهوم تا مقصود، تلاشهاى علامه مجلسى در فهم مقصود حديث - صفحه 42

اى رسول خدا صلى الله عليه و آله ! من يك سوم صلواتم ، بلكه نصف صلواتم ، بلكه همه صلواتم را براى تو قرار مى دهيم . رسول خدا صلى الله عليه و آلهفرمود : در اين حالت ، همان صلوات ، تو را در دنيا و آخرت كفايت مى كند .
اما خوشبختانه احاديث ديگرى كه در اين زمينه نقل شده و كلينى تقريبا همه آنها را در باب مخصوص خود در كتاب الدعاء آورده است ، به روشنى ، مفهوم روايت را توضيح مى دهد و مجلسى (ره) نيز با عنايت به همين نكته روايات الكافى را نقل مى كند. ۱
ما تنها يك روايت در اين باره مى آوريم كه سئوال ابو بصير از امام صادق عليه السلام درباره همين حديث است :
ابوبصير مى گويد : از امام صادق عليه السلام پرسيدم : معناى «أجعل صلواتى كلّها لك» چيست ؟ حضرت فرمود : هنگام درخواست هر حاجتى آن را لحاظ مى كند ؛ يعنى قبل از درخواست حاجتى از خداى ـ عزّ وجلّ ـ بر پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهصلوات مى فرستد . آن گاه حاجتهايش را از خدا مى خواهد .۲
از متن اخيرو چندين حديث ديگر در كنار اين حديث ، به راحتى فهميده مى شود كه منظور از صلاة همان معناى لغوى است و گرنه جعل صلاة فقهى و عمل آن براى كسى كه در قيد حيات است ، معنا ندارد. اين تفسير با روايات متعددى همخوان و هم معنا مى شود كه به تقديم درود فرستادن بر پيامبر صلى الله عليه و آله پيش از درخواست حوائج و بعد از آن فرمان مى دهد ۳ .

4 ـ 2) تقييد مطلق

مجلسى (ره) با به دست آوردن روايات مشابه وناظر به يك موضوع به خوبى مى داند كه چگونه ميان آنها و روايت اوليه در دست خود نسبت برقرار كند . او به نيكى مى داند كه نمى توان با وجود روايات تقييد كننده ، به روايات مطلق عمل نمود و حتى احتمال وجود روايت مقيّد ، او را از احتجاج به اطلاق روايات باز مى دارد . اين كار همه فقيهان محدّث و محدّثان فقيه است و برگرفته از شيوه جمع عرفي متداول در محاورات روز مرّه مردم . متأسفانه اين كه شيوه عرفي رايج از سوى امامان عليه السلام نيز پذيرفته شده است، گاه فراموش مى شود و به روايت مطلق مى آويزيم و آن را بدون توجه به قيودش ، بر بسيارى از مصداقهاى غير حقيقى و غير مطلوب آن تطبيق مى دهيم و مشكلاتى را براى خود و جامعه پديد مى آوريم . يكى از اين نمونه ها ، مفهوم «كفو» در انتخاب همسر است . برخى به افراط گراييده

1.روضة المتقين : ج ۱۲ ، ص ۴۴ .

2.الكافى ، ج، ۲، ص ۴۹۲، ح ۴ .

3.ر. ك : الكافى ، ج ۲ ، ص ۴۹۱ ، تا ص ۴۹۶ .

صفحه از 50