از نقد سند تا نقد متن(2) - صفحه 105

انگشتان. نخستْ انگشتان را بست و سپس گشود (گويى با دستش تيرى پرتاب مى كند) و گفت: «در خانه هاى همه انصار, خير و بركت است» و اين, بعد از آن بود كه خيرها و بركت هاى چند خانه را يك يك برشمرد. گاهى دست به سوى ديگر اندام هاى بدن (مانند چشم و بينى) حركت مى كند. مثلاً پيامبر با دست به چشم خود اشاره كرد تا نشان دهد مسيحِ دروغين (دجّال يا «ضدّ مسيح: Antichrist»), يكْ چشم است و انگشتش را روى بينى اش نهاد و گفت: «فاجر, گناهان خود را مانندِ مگسى بر بينيِ خود مى بيند». ۱
گاه, زبانِ انگشتان, به عنوان جزئى از دست, به كار برده مى شود. مثلاً پيامبر, انگشتانِ خود را شبكه وار در هم فرو برد و گفت: «مؤمن براى مؤمن, مانند بنياد است كه يكديگر را استوار مى كنند». باز, با دست به سينه خود اشاره كرد تا نشان دهد كه سينه بخيل, تنگ است. گاهى انگشتان, منحصر به ميانه و سبّابه و كوچك, و بويژه سبّابه و ميانه مى شود. او دو انگشت سبّابه و ميانه را بالا آورد و از هم جدا كرد و نشان داد: «من و سرپرست يتيم, در بهشت, اين چنين هستيم» و باز, آن دو انگشت را جدا كرد و گفت: «من و رستاخيز, مانند اين با اين (يا مانند اين دو) هستيم»; چنان كه در ملاعنه, آن دو انگشت خود را از هم جدا ساخت. سرانگشتِ خود را بر ميانِ انگشت ميانه و كوچك نهاد و اين, پس از آن بود كه گفت: «در جمعه, ساعتى است كه هر مسلمانى در آن به نماز ايستد و از خدا خيرى بخواهد, بى گمان به او ارزانى خواهد شد». يارانش چنان تفسير كردند كه آن مقدار زمان را كم مى شمارد و اين, دلالت بر تعدّدِ تفسيرهاى زبان اشاره دارد. گاه, پيامبر, دست يا دو دست را به كار مى بَرَد و انگشتان را باز مى كند تا روزهاى سى گانه ماه را نشان دهد. مى گويد: «ماه, اين قدر و اين قدر و اين قدر است»; يا روزهاى بيست و نُه گانه ماه را نشان مى دهد كه اين اندازه و اين اندازه و اين اندازه است. بار سوم, به سان كودكان, انگشتى را خم مى كند تا شمارش حسّى انجام دهد و مجرّد را بدل به محسوس نمايد. يك بار, دو انگشتِ سبّابه خود را با دو دستش به نمايش مى گذارد و

1.ج۷, ص۶۵ـ۶۸; ج۹, ص۹۲; ج۸, ص۷۴; ج۵, ص۱۹ و ۱۴۸; ج۸, ص۸۴.

صفحه از 91