از نقد سند تا نقد متن(2) - صفحه 88

[انفال/32], عبارتى از ابوجهل است كه در قالب آيات قرآنى باز آفريده شده, تا پاسخ آن داده شود و سوره مَسَد: «تَبَّت يَدَا أبى لَهَبٍ وتَب», ردّ بر ابولهب است, هنگامى كه پيامبر خدا را دشنام داد و گفت: «تبّاً لك يا محمداً; هلاكت بر تو باد اى محمد!». باز, ياد ابولهب در قرآنْ تكرار مى شود, چنان كه نام محمد تكرار مى گردد و چنان كه به ابوبكر و عمر و ديگر ياران پيامبر, اشاره مى آيد. مثلاً اين آيه: «گرامى تران , خوارتران را از مدينه بيرون خواهند راند» [منافقون/8], عبارت عبداللّه بن اُبَيّ است. گاهى به پاره اى افراد, عيناً اشاره نمى شود; بلكه گفته هايشان مى آيد. مثلاً اين آيه: «آيا آن را ديدى كه به آيات ما كفر ورزيد و گفت: بى گمان, من داراى مال و فرزندان فراوان خواهم گشت» [مريم/77], گفتارى بشرى است. اين آيه نيز: «برابر نيستند فرونشستگان از جنگ, نه دارندگان گزندى ناتوان كننده ايشان از پيكار»[نساء/95], اشاره به افرادى دارد كه قادر بر جهاد نيستند. اين آيه: «زمين با همه فراخيِ آن, برايشان تنگ شد» [توبه/25], اشاره به گفتار يكى از فرونشستگان از جنگ دارد كه گفت: «زمين با همه فراخى آن, برمنْ تنگ شد!». نيز قرآن, عبارات عبداللّه بن سَلاّم را به كار مى برد ـ كه از يهوديان راستگو بود ـ در مانند اين آيه: «تورات را بياوريد… اگر راستگوييد» [آل عمران/93]. اين, عبارت اوست كه در خطاب به كسانِ يهودى خود گفت. چه, آنها آيه رَجم (سنگسار) را پنهان ساختند.
بيشترين كاربرد [نقل قول] در قرآن, مربوط به گفته هاى صحابه است, مانند گفته ابوبكر در اين آيه: «آيا مردى را مى كشيد كه مى گويد كردگار من خداست, با آن كه براى شما نشانه هاى روشن از نزد خدايتان آورده است؟» [غافر/28]. ابوبكر, اين جملات را در دفاع از پيامبر در برابر آزار قوم او گفت و اين هنگامى بود كه رسول(ص) در كعبه نماز مى گزارْد. حتى كلام جنّيان نيز برگزيده [و نقل] مى شود; چنان كه در اين آيه مى آيد: «ما قرآنى شگفت شنيديم». ۱ نيز داستان هاى قرآنى, خودش باز آفرينى زمان گذشته بر پايه

1.از راست شروع كردن; به راست رفتن; راست را مقدّم داشتن. مترجم.

صفحه از 91