از نقد سند تا نقد متن(3) - صفحه 13

نماز و روزه و زكات و حج; ولى تفصيلات درباره انوع زكاتِ قديم بر اسب و شتر و گوسفند, ادامه نيافته است و قياس, وجود خود را بر اين روزگار, تحميل كرده است. اگر بر سلاح و اسبْ زكات نيست, آيا اتومبيلِ امروز, همان اسبِ ديروز است؟ درباره سلاح, چه؟ آيا اكنون هم جنگ, با صفوف است: صَفى كه مى جنگد و صَفى كه با شيوه قديم لُردى و اشرافى به پاسدارى مى پردازد؟ درباره احاديث غَنايم و بردگان و گونه هاى خريد و فروش و صيد, چه بايد كرد؟ ۱
تاريخى بودنِ حديث, در مورد زنان و يا دست كم درباره برخى از جنبه هاى محيطى و خانوادگى آنان, بيشتر آشكار مى گردد; اگرچه «زن» در اين جا حكم و جنبه مثال را دارد; زيرا حديث, نگاه كردن به كنيزكان براى خريد و فروش در بازار را روا مى دارد و در همان هنگام, نگاه كردن به زنانِ آزاد را تحريم مى كند و دستور چشمپوشى مى دهد, وگرنه [اگر كسى دزدانه از پنجره خانه كسى به زنِ او بنگرد], چشمش را مى توان با افزارى سوراخ و كور كرد.
بارى, روزگار قديم به سر آمده است. در احاديث ديگرى بيرونِ صحيح البخارى, برآوردن حاجت ها در نزدِ زيبا رويان, ترجيح داده شده است; زيرا خدا زيباست و زيبايى را دوست مى دارد. زنى مى آيد و خود را بر پيامبر(ص) عرضه مى دارد و پيش رويِ او راه مى رود. پيامبر, خوددارى مى كند و مرد ديگرى خواستار او مى شود و پيامبر, زن را به او مى بخشد با كابينى اندك, اگرچه آموزاندنِ پاره اى از يك سوره قرآن باشد, بى آن كه نخستْ نظر آن زن را بپرسد. انصار, خانه هاى خود و اموال و زنان خود را بر مهاجران, بخش كردند و هر كه دو زن داشت, يكى را به سود برادر مهاجرش كنار گذاشت, بى آن كه خواستِ زن يا خواستِ مرد, پرسيده شود. عادت عرب ها, كف زدن براى نشان دادن شادى بود. اين حكم, تغيير كرد و براى مردان, تسبيح گفتن مقرّر گشت و براى زنان, كف زدن (تصفيح).
زنان, بنيه قوى ندارند و پيامبر, دستور مى دهد كه با ايشان به نرمى رفتار شود: «اى

1.ج۱, ص۲۱۰ و ۲۱۱; ج۲, ص۱۴۵ و ۱۴۹; ج۲, ص۱۷; ج۵, ص۱۴۵; ج۵, ص۱۷۸.

صفحه از 3