تعيين شد. بعداً حكم ارث آمد و «سُكنى» را نسخ كرد كه زن, در هر جا بخواهد, عدّه نگه مى دارد و سكنى ندارد…. ۱ از اين جاست كه لازم است احاديث, با ترتيب زمانى تدوين گردند تا تحوّل آنها و رابطه آنها با آيات قرآنى شناخته شود و موازات و تعامل آنها در اسباب نزول يا در ناسخ و منسوخ, روشن گردد. اينك اين پرسش در ميان مى آيد: آيا اگر شرايط, با شرايطِ منسوخِ قبلى هماهنگ شد, مى توان به منسوخْ بازگشت؟
از جمله آنچه تاريخى بودن حديث را از جنبه احكام آن ثابت مى كند, تناقضِ آن با خود سنّت يا با قرآن است. آيا مى توان گفت: «بهترين جهاد, حجِّ مقبول است», در حالى كه جهاد, يكى از اصول دين است؟ يكى از مهم ترين درگيرى هاى مهاجران [/نوگرايان مسلمان], با آن دسته احاديثى است كه جهاد با نفس را جهاد اكبر مى خوانند و جهاد با استعمار را جهاد اصغر مى شمارند؟…
پيامبر(ص) در جنگ اُحُد, دو مرد را در يك جامه دفن مى كرد. بدون غسل, آن دو را با خون هايشان (بدون نمازْ) دفن مى كرد. شايد به اين دليل كه [عمل كردن به سنّت در آن جا] حالتى ناخوش (حالت شكست خوردگى) داشت. پيامبر, از خوردن غوره خرما امتناع ورزيد, از ترس اين كه صدقه باشد. حالْ آن كه چيزها را براى مردمان, صدقه مى شمرد و براى خود, هديه. در نزدِ عمر, اين كار, گزاف بود و ورعِ دروغين. پيامبر, كاهن اسرائيلى را از تهمتِ زنا تبرئه كرد و حديث ولد (أَلوَلَدُ لِلْفَراشِ) را خواند و حكم كرد كه پدر كودك, همان گوسفند چران است, به رغم اين كه قرآن, رهبانيّت را محكوم كرده است. ۲
باز, تاريخى بودن حديث, در گونه هاى عبادات كه استقرار يافته اند و قديم اند و حاصل مرحله قانونگذارى بوده اند, حتى در كوچك ترينِ آنها آشكار مى گردد: اندازه وضو در دست و بازو و كعبين و شيوه آن در دو دست و در ركوع و سجود. احاديث, در موضوع هاى بسيار معروفى براى اين يا آن روزگار, سخن را به درازا مى كشانند, مانند
1.ج۴, ص۵; ج۷, ص۷۸و ۱۶.
2.ج۳, ص۸; ج۵, ص۲۸; ج۲, ص۱۲۱; ج۵, ص۱۳۱; ج۳, ص۱۶۴; ج۳, ص۷۹.