از نقد سند تا نقد متن(3) - صفحه 16

حقّ زنْ خوبى كند, همين كه زن از او اندك چيزى بيند, همه آنها را انكار مى كند». برخى از محدّثان, اين را به دليل گمراهى مى گيرند. گويى تنها زن بوده كه مايه گمراهى مى شده است و نه مرد: «زن, داراى نقصان عقل و دين است و بيشتر خِردِ مردِ فرزانه را مى ربايد و هوش و قرار و آرام از مرد, مى ستانَد». برخى از مهاجران [/نوگرايان مسلمان] كوشيده اند اين احاديث را پاكسازى كنند و آنها را در سياق تاريخى شان بگذارند. ۱
همچنين در محيطِ قانونگذاريِ باستان, پاره اى نمودهاى قساوت, ديده مى شود: كُشتن و به دارآويختن و سنگسار كردن و تازيانه زدن و بريدن اندام هاى پيكر و اسير گرفتن, چنان كه قبايلْ بدان خوگرفته بودند. گويى عمر, در كار درخواستِ مجازات اعدام, شتاب مى ورزيد و اينها عادات و آداب شرقِ باستان و عربِ كهن در تمدّن هايِ قديمِ رومى و مصرى و يهودى بود. روش در جنگ ها بر كشتن مردان و اسير گرفتن زنانْ جارى بود, چنان كه در جنگ خيبر اتفاق افتاد. روز فتح مكه, مردى را كه به پرده كعبه آويخته بود, كشتند, بى آن كه مجلس محاكمه اى بگذارند تا با زبان از خود دفاع كند, يا مانندِ حال جنگ, عملاً خود را پاس بدارد. پيامبر, فرمان داد گروهى از مردمِ قريش را در آتش بسوزانند. و سپس آن [حكم] را به كشتنْ تغيير داد; زيرا سوزاندن, ويژه روز رستاخيز است.
گواه ديگر, قتل ذوالخلصه است. معروف است كه حكم پيامبر درباره كشتنِ رزمندگان و اسير گرفتن زنان, حكمِ شاهان است. گاهى قتل به صورت به دار آويختن و زجر كُش كردن بوده است, به صورتِ بريدنِ دو دست و دو پاى و مُثله كردن. پيامبر, به گروهى از ميهمانان, شير و خوراك خودشان و براى شُترانشان داد تا بهبود يافتند و سير شدند و آن گاه, ساربان را كشتند. پس پيامبر(ص) فرمان داد ميخ هاى آهنين آوردند و در آتش گداختند و چشم هاى ايشان را ميلِ داغ كشيدند و كور كردند. دست هاى ايشان و پاهايشان را بريدند; ولى باز ايشان را راحت نكردند و آنها را در ريگزارى سوزان افكندند

1.المرأة فى الكتاب والسنّة, عبدالحليم أبو شقّة, قاهره: دارالقلم ۱۹۹۵م, چاپ چهارم.

صفحه از 3