همه چيز در آنها فراهم است. درباره عادات مردمى چه بايد كرد؟ آداب كنونى اى كه ريشه هاى آنها به حديثْ باز مى گردد, مانند گذاردن سبزه بر گورها براى كاستن از عذاب دو مرده اى كه در قبر, عذاب مى شدند; زيرا در ميان مردم, به سخن چينى پرداخته بودند.
همچنين برخى احكام, ويژه پيامبر است و براى همه مردم نيست; گرچه برخى آن را براى خود يا براى برخى كسان, عام ساخته اند, مانند امتداد دادن روزه و پيوستن روزه به روزه: «من مانند شما نيستم. خدا مرا خوراك مى دهد و آب مى نوشانَد». كسى با پيامبر, نَجوا مى كند كه هيچ كس نمى تواند با او به نَجوا سخن گويد. چون روزه را به روزه پيوند دهد, كردگارش او را آب و نان مى دهد. مثال ديگر, برخى احكام قساوت آميز نسبت به خويشان پيامبران است, مانند [احاديثى كه در آنها گفته مى شود] آزر (پدر ابراهيم) و ابوطالب (عموى پيامبر) در آتش اند. ۱ ابراهيم [در احاديث مربوط به جايگاه آزر در آتش], همه عواطف پدرى و خويشاوندى را زير پا مى نهد و مى بيند پيكر پدرش در زير پاهايش در آتش مى سوزد. شايد مى خواست از اين راه بفهماند كه اولويّتْ از آنِ آرمان است, نه بستگى و خويشاوندى. با اين همه, ابو طالب (از روى تقليد و از آن جا كه نوگرا نبود), بر دين پدران, سخت و استوار باقى مانْد. گاهى احكامِ خاصِّ پيامبر و زنانش, از ايشان در مى گذرد و به ديگر ياران مى رسد. مثلاً به رغمِ خصوصِ سبب و عموم حكم در نزدِ اصوليان, پيامبر به يكى از اصحاب ( نه ديگرى) اجازه داد كه روز «نَحْر», بُزى سر ببُرد و اين براى توسّع بر وى و تنگ نگرفتن كار بر او در اين روزِ پايان پذير (آجل) بود. ۲
1.در صحيح البخارى آمده است: إنَّ أبَا طَالِبٍ فى زَحْزَاحٍ مِنَ النَّارِ لِمَكَانِهِ مِنّى. مترجم.
2.ج۹, ص۱۰۶ـ۱۳۵; ج۴, ص۲۳۷; ج۵, ص۶۶; ج۷, ص۱۳۱; ج۸, ص۱۷۱.