از نقد سند تا نقد متن(3) - صفحه 4

مضمون نيز به معناى ارتباطِ موضوعِ حديث با روزگار آن و با عاداتِ كُهن اعراب است, به رغم اين كه روزگاران و عادات, دگرگون مى شوند.
راويان, احاديث را با عباراتى آورده اند كه شك و گمان و احتمال اشتباه و فراموشى را برمى انگيزد و نشان مى دهد كه به صورت يقين, حديث صحيح را نمى شناخته اند. براى مثال, يكى از راويان مى گويد: «بيش ترين گمان بر اين است كه او شهادت دروغ داد». ديگرى مى گويد: «در آن شك دارم». سومى اعتراف به فراموشى مى كند و مى گويد: «اگر هم گفته باشد, من فراموش كرده ام» يا: «كسى كه آن را به ياد سپرْد, به ياد مى آوَرَد و آن كه از ياد بُرْد, آن را فراموش كرده است». نيز احاديثى هست كه حفظِ همه يا برخى از آن دشوار است, چنان كه محمد بن عبيد و حذيفه بدان اعتراف مى نمايند. ديگرى اعتراف مى كند كه از اشعار و تقييد زُهْرى چيزى به ياد نمى آوَرَد. آفرينش خيالى به كار پرده پوشى اين كاستيِ بشرى و ضعفِ حافظه طبيعى مى پردازد كه: پيامبر, عباى خود را گسترد و از يكى از راويان خواست كه به هنجار آب خوردن, از آن, بركت برگيرد. ۱ *
از اين جا بسيارى راويان از حكم كردن بر صحّتِ حديثْ خوددارى مى كنند و مى گويند: «نمى دانم»… [يا] «ابوحازم نمى داند كدام را گفت». تا هم اكنون, بيشينه راويان و فقيهان و محدّثان مى گويند: «يا چنان كه او گفت» و اين براى دورى از دروغ بستن بر پيامبر است. پس نقل, معنايى است, نه لفظى: «اسلام را فراگير كه فضيلتِ بيشتر دارد ـ يا گفت:ـ بهتر است». اين عبارت, شكِّ راوى را بر دقّت در نقل مى رساند; چه بسامد (فركانسِ) بسيار دارد و همواره مى گويد: «يا چنان كه او گفت» كه گوياى شك در قالب آن است. اگر يكى از گرد آورندگانِ قرآن, پايان سوره توبه را فراموش كرد, آن را در

1.گزارش دكتر حسن حنفى در اين جا آشفته است. متن حديث, به گزارش صحيح البخارى چنين است: عن أبى هريرة, قال قلت: يا رسول اللّه! انّى أسمع منك حديثاً كثيراً أنساه. قال: (أبسِط ردائك). فبسطتُهُ. قال فغرف بيديه. ثم قال(ص): (ضمّه). قال: فما نسيتُ شيئاً بعده. (مترجم)

صفحه از 3