از نقد سند تا نقد متن(4) - صفحه 53

ولى قريش, داراى دو گرايش است: گرايشى پسنديده كه نماينده آن, اشعريان, همان خاندان ابوموسى اشعرى هستند و پيامبر, ايشان را ستايش مى كند. از [احوال] ايشان مى پرسد و بخشش هاى فراوان درباره ايشان مى نمايد. اين, همان انسان پاكى است كه عمرو بن عاص به روز «حكميّت» (داور گزينى پس از نبرد سيزدهم صفر سال 37 هجرى در صفّين) [او را فريب داد و] به او خنديد. پيامبر درباره ايشان مى گويد: «اينان از من اند و من از ايشانم». گرايش ديگر, گرايشى بد و نكوهيده است كه ربيعه و مُضَر, نماينده آن هستند. اينان سنگْ دل اند و دو شاخ شيطان از ايشان پديدار خواهد گشت: «دو شاخِ شيطان در ربيعه و مُضَر است». اينان پابرهنه هايى هستند كه گوشتِ خشك مى جَوَند. با اين همه, امّت, به دستِ جوانك هايى از قريش, نابود خواهد شد: «نابوديِ امّتِ من, به دستِ جوانك هايى از قريش است». ۱
آن گاه, شعوبيگرى جغرافيايى, به همراه شعوبيگرى قبايلى و سياسى نمايان مى شود. يَمن, پيشاپيش مى آيد. اهل حكمت, يمانيان اند و حكمت, يمانى است: «ايمان و حكمت, يمانى است». فخر و تكبّر, در دارندگان شتر است و آرامش و متانت, در ميان گوسفندداران. يمن را از آن رو «يَمَن» خواندند كه در سوى راست كعبه است و «شام» در سويِ چپِ كعبه. پس چپ, مايه شومى و بدشگونى است و پيامبر, داراى ريشه هايى يمنى است. نيل و فرات, دو رود از رودهاى بهشت اند و اين به معناى فضيلتِ مصر و عراق است. هر قومى از شام و عراق و يمن, از درى از درهاى كعبه اهلال مى كنند (يعنى در نقطه اى معيّن, احرام مى پوشند). پرسش نوگرايان (مُحْدثين) اين است: مردم اندونزى و مالايا و فيليپين و آسياى ميانه و آفريقا بايد از كجا احرام ببندند؟ مسلمانان اروپا و امريكا بايد از كجا احرام ببندند؟
شعوبيگريِ روايت, در گفتار مستقيمْ نمودار مى شود; چرا كه در گفتار مستقيم, امكان آفرينشْ بيش تر است, مانند اين كه: «قَرن المنازل, [ميقاتى] براى مردم نَجد است و جُحفَه براى مردم شام و ذُوالحَليفه براى اهالى مدينه».

1.ج ۷, ص ۱۲۳; ج ۵, ص ۲۱۸; ج ۷, ص ۶۸; ج ۲, ص ۲۱۹; ج۴, ص ۱۵۵; ج ۴, ص ۲۴۲; ج ۴, ص ۱۹۷.

صفحه از 58