از نقد سند تا نقد متن(4) - صفحه 63

دومين عقيده, جدايى ميان ايمان و قول به «ارجاء» ۱ * است كه بر ضدّ معتزلان و خوارج است; زيرا معتزلان, قايل به استحقاق هستند (پاداش نيكوكار و كيفر بدكار) و خوارج, به وحدت نظر و عمل, معتقدند. در پيشينه احاديث روايت شده, عمل, جزئى از ايمانِ شخص نيست, به استثناى اين حديث: «زناكار, زنا نمى كند و دزد, نمى دزد و قاتل, نمى كشد در حالى كه مؤمن باشد». بلكه گاهى گرايش هاى صوفيانه در آسياى ميانه پديدار مى شود و اين با آغاز از كَرَم الهى و فيض ربّانى است. كارِ نيكو ده برابر تا هفتصد برابر پاداش دارد و كارِ بد, يك برابر كيفر مى شود تا حافظه, مجموعه ديگرى از احاديث را به ياد آوَرَد كه گزارش از نزديكى ميان خدا با انسان مى دهند.بنده به خدا به صورت راه رفتن عادى و نزديك شدن خدا به بنده به صورت دويدن است. عقيده «ارجاء», در دولت اُموى و نزدِ اهل سنّت, رواج پيدا كرد تا عمل از دايره ايمانْ خارج گردد و داورى, به روز رستاخيز واپس افكنده شود. خدا هرچه بخواهد مى كند. اگر بخواهد پاداش مى دهد و اگر بخواهد كيفر مى كند. تا حاكمان, هرچه بخواهند بكنند. پس هر كس «لا اله الاّ اللّه » بگويد, به بهشت رَوَد, اگرچه زنا و دزدى كند.
اين عقيده, در آذربايجان با چيرگى مذهب حنفى به فقه در آميخت. ابوحنيفه از مُرجئه بود. ايمان و اسلام, در حدّ ذاتشان عمل هستند و نياز به عمل خارجى ندارند. كافى است به خداوند يگانه ايمان آورده شود و شرك, كنار گذارده گردد. بلكه حتى وضو و نماز, كافى است: «هركه وضو گيرد و دو ركعت نماز در اين مسجد بگزارد, خدا گناهان گذشته اش بيامرزد». دعا و استغفار , كافى است, اگر چه هفتاد بار باشد. اين حديث مشهور از اسامه كراراً روايت شده كه: او كافرى را كشت كه «لا اله الاّ اللّه» گفته بود و پيامبر, اندوه خورد و او را سرزنش كرد كه هيچ گاه بر قلب وى تكليف نكرده بود تا بداند آن مرد, آن كلمه را براى پناه بردن به خدا گفته است تا از

1.اِرجاء, به معناى «واپس افكندن كيفر و پاداش به خواست خداوند و روز رستاخيز» يا «اميدوار كردن مردم» است, برحسب آن كه اين آيه قرآن, چگونه معنا شود: «وَآخَرونَ مُرجَوْنَ لاٌمرِالله, إمّا يُعذِّبُهُم وإمّا يتوبُ عليهم». مترجم.

صفحه از 58