از نقد سند تا نقد متن(4) - صفحه 41

باران, يا جاندار و شارستان. در اين جا در حديث, تشبيهاتِ فراوان به خُرما بُن و گياه و علف و كشت هست. بهتر, گردآمدن آب و گياه است, نه آب بدون گياه يا گياه بدون آب. اين, تصويرى قرآنى است از فرود آمدن آب بر زمين كه گياه مى رويانَد و گياه با آن, خرّم و بالنده مى شود و حاصل مى دهد.[سوره حج / آيه5].
در قرائت قرآن و فهم آن, به تُرُنْج, مثال زده شود كه مزه آن شيرين است و بوى آن خوش; و نخواندن قرآن يا نفهميدن آن, مانند خُرماست كه مزه آن شيرين است, ولى بوى خوش ندارد; و قرآن خواندن فاجر, مانند گياه و سبزه خوشبوى است كه بويِ آن خوش است و مزه آن تلخ; و قرائت نكردن فاجر, مانند حنظل است كه مزه آن تلخ است و بويى هم ندارد. در اين جا چهار احتمال است كه هر كدامْ تشبيهى كشاورزى دارد. [در احاديثى ديگر:] مسلمان, مانند درخت خرما بُن است. مؤمن, مانند ساقه كشت در برابر باد است كه گاه به راست و گاه به چپ مى گرايد و منافق, مانند درخت قَطران است كه ناگاه از بيخ و بُنْ بركنده مى شود.
تشبيهات باران و آب, پس از گياه مى آيد, مانند [حديث] نماز استسقا. پيامبر, صحابى را به «دَلوْ» تشبيه مى كند كه آب از چاه برمى كشد. وسعتِ «حوض» به روز رستاخيز, به اندازه فاصله ميان شارستان هاى «جَرباء» و «اَدرح» يا به اندازه فاصله ميان «اَيله» تا «صنعا» در يمن است, برپايه قياس غايب به حاضر. اِبريق ها شمارِ ستاره هاى آسمان اند. اشاراتى نيز به دريا و تشبيه به آن هست; گرچه عُمَر, دريانوردى را حرام كرد, مبادا عربْ غرق شود, يا به اين خاطر كه بدان عادت ندارند.
تشبيهات به جانداران, فراوان است:سگ, اسب, شتر, گرگ, گاو ماده و گاو نر. برخى احاديث, از فرهنگى به ضدّ سگْ پرده برمى دارند و حرام بودن لمس سگ يا كاربردن آن را در كشاورزى گزارش مى دهند, برعكس شكار; زيرا سگ از شكارگرانى است كه با شكار, به خونش درگير مى شود. در همان هنگام, ادبيّاتِ عربى, پايگاهِ سگ را بالا مى بَرد و خصلت هاى آن را نيكو مى شمارد, از جمله در نزدِ كسانى مانند جاحظ و دَميرى. نيز اهميّتِ اسب و هم نوايى با شتر در زندگى عربى, نمودار مى گردد. برخى

صفحه از 58