اهتمام نويسنده در اين پژوهش, زمينه سازى تحوّلى در شيوه هاى سنّتى بررسى حديث, با انتقال از «نقد سند» به «نقد متن» است. وى سعى دارد روشى براى بهره گيرى از علوم نوين (علوم اجتماعى و انسانى) در نقد حديثْ ارائه نمايد. لذا به نقد سند و متن حديث نبوى از سه ديدگاه جامعه شناختى, تاريخى و ادبى مى پردازد و «قالب ها» يا «انواع ادبى» حديث را باز مى نمايد, تا كاربرد و روش بهره گيرى از هر يك از آنها را نشان دهد.
حنفى, در بخش هاى پيشين مقاله, به تعريف «نقد حديث» (فارغ از بحث هاى رجالى و سندى) و بيان ارزش و ضرورت اين نقد و نيز به نقد كلّى صحيح البخارى پرداخت, رابطه حديث را با قرآن و تداخل آنها را در يكديگر نمايانْد و سپس براى انواع ادبيِ: نقل مستقيم, روايت, گفتگو, پرسش و پاسخ, و بهره گيرى از زبان اشاره در حديث نبوى نمونه هايى آورد