اين مكتب، به صورت غير مستقيم، عامل وضع حديث نيز بود؛ زيرا پيروان اين مكتب با مسائل بى شمارى مواجه مى شدند كه نصّى درباره آنها نرسيده بود و چون پيشوايان اين مكتب به رأى بهايى نمى دادند، به وضع حديث روآوردند تا از تنگنا رهايى يابند. از اين رو، احاديث جعلى زيادى در جامعه پراكنده شد.
اصحاب حديث، با وجود گوناگونى روش ها، همگى در اين مسأله مشترك اند كه با منزوى دانستن عقل در برخورد با معارف دينى، «منابع نقلى»، اعم از احاديث و آثار، همواره منبع اصلى آراى فقهى، كلامى و تفسيرى آنان به شمار مى رفته است؛ گرچه اينان در پذيرش احاديث، شرايط اعتبار آن و ملاك هاى جرح و تعديل راويانْ جملگى همداستان نبوده اند. بحث در اين موضوع را با اهتمام ايشان به حديث پى مى گيريم.
اهتمام به نقل و تدوين احاديث
بهترين شاهد بر اهتمام اصحاب حديث به روايات، تدوين كتب روايى متعدد در ميان آنان است. همان گونه كه گرايش هاى حديثى شيعيان در قرن هاى يازدهم و دوازدهم به تدوين جوامع متأخر شيعه منجر شد، حركت اصحاب حديث نيز حوزه حديثى اهل سنت را، در قرن هاى دوم تا چهارم ،با تدوين جوامع حديثى متعددى متحول ساخت؛ حركتى كه پس از ممنوعيت رسمى تدوين، به صورت جدى، از نيمه دوم قرن دو هجرى با تدوين موطأ مالك بن انس (م179ق) پيشواى مالكيان اصحاب حديث آغاز شد و با تدوين جوامع حجيم تر، همچون مسند احمد بن حنبل (م241ق) و در پى آن، صحاح سته اهل سنت، در قرن هاى سوم و چهارم، به اوج خود رسيد. حجم زياد روايات موجود در بين اصحاب حديث را مى توان از گزارش زير حدس زد:
درباره مسند احمد بن حنبل نوشته اند كه وى در مسند خود سى هزار حديث را نقل كرده كه آنها را از بين بيش از هفتصد وپنجاه هزار حديث برگزيده است و خود حافظ هزارهزار حديث بوده است؛ ۱ چنان كه ابو داوود در سنن خود چهار هزار و هشتصد حديث را از لابه لاى نيم ميليون حديث انتخاب كرده است. ۲ البته چنين كثرتى، علاوه بر آن كه بيانگر اهتمام وافر اصحاب حديث به گردآورى روايات است، از وجود اخبار ضعيف و غير معتبر فراوان در ميان آنان نيز حكايت دارد.
عتيق زبيدى مى نويسد:
1.الغدير فى الكتاب والسنة والأدب، عبدالحسين احمد امينى، بيروت: درالكتب العربى، سوم، ۱۹۶۷م / ۱۳۸۷ق، ج۵، ص ۲۹۲ ـ ۲۹۳؛ به نقل از طبقات ذهبى، ج۲، ص ۱۷.
2.همان، ص۲۹۲، به نقل از طبقات الحفاظ، ج۲، ص ۱۵۴.