الحديث النبوی بين الرواية و الدراية ، در يك نگاه - صفحه 175

به احاديث پيامبر(ص) تا زمان عمر بن عبدالعزيز، خليفه اموى، مكمّل اين قسمت است.
مؤلف، آنگاه در قسمتى با عنوان «تمحيص السنّه النبويّة»، به ضرورت بازشناسى احاديث نبوى و پاكسازى آن از اسرائيليات مى پردازد و براى آن، دلايلى بر مى شمارد كه از آن جمله است:
ـ گسترش نسبتهاى دروغ به حضرت رسول(ص) و ساختن احاديثى با مضامين مخالف نصّ قرآن و منسوب داشتن آنها به آن بزرگوار؛
ـ پديدار شدن يهوديان و مسيحيان نومسلمان و زنديقان در جامعه اسلامى و ترويج عقايد خود به نام احاديث نبوى در ميان مسلمانان؛
ـ سوداگرى گروهى از مسلمانان دين به دنيا فروش با حديث، همچون سمرة بن جندب، كه از راه جعل حديث و با آلودن ساحت مقدّس حضرت رسول(ص) ارتزاق مى كردند؛
ـ كوشش فرق مختلف كلامى و ديگر فرق،براى تأييد مكتب خويش، از طريق جعل احاديث به سود پيشوايان مذهب خود و در مخالفت با ديگران (در اين قسمت، تقسيمى از جاعلان حديث از نواوى نقل شده كه خواندنى است).
نويسنده، پس از بيان ضرورت پالايش احاديث نبوى،شيوه خود را بيان مى كند كه البته از گذشته، شيوه اى معروف ميان محدّثان براى ارزيابى صحت و سقم حديث بوده است. در اين شيوه، محور سند حديث است، نه متن آن. از نظر بسيارى از محدّثان، اگر راوى حديثى، عادل بود و معاصر كسى بود كه از او حديث را نقل مى كند و قوّت ضبط داشت، مهر صحت بر آن مى خورد. به تعبير ديگر وثاقت، معاصرت و اتّصال سند و ضبط، براى صحت حديث ـ گرچه محتواى آن به ظاهر در تعارض با قرآن باشد ـ كافى است. در اين شيوه، نقد

صفحه از 178