الحديث النبوی بين الرواية و الدراية ، در يك نگاه - صفحه 176

همواره بيرونى است، نه درونى.
بسيارى از محدّثان، با همين شيوه به نقد مجموعه هاى حديثى پرداخته و آثارى ارزنده عرضه داشته اند. كتابهاى «صحاح» و «مسند»هاى معتبرى چون «صحيح» بخارى و مسلم نيز از اين آزمون نرسته اند و كتابهايى در تعيين احاديث ضعيف (ضعاف) اين مجموعه ها نوشته شده كه از معروفترين آنها كتابهاى زير را مى توان نام برد:
1ـ «الموضوعات»، نوشته ابوالفرج عبدالرحمان بن على بن محمّد جوزى (510 ـ 597ق).
2ـ «المقاصد الحسنة في كثير من الأحاديث المشتهرة على الألسنة»، نوشته عبداللّه بن محمّد بن عبدالرحمان سخاوى (م 902ق).
3ـ «اللئالى المصنوعة في الأحاديث الموضوعة»، نوشته جلال الدين عبدالرحمان سيوطى (848 ـ 911ق).
4ـ «تمييز الطيّب من الخبيث ممّا يدور على ألسنّة الناس من الحديث»، نوشته عبدالرحمان بن على شيبانى شافعى (866 ـ 944ق).
5 ـ «ضعيف سنن» ترمذى و نسايى و ابو داود و ابن ماجه، هر كدام در يك جلد، نوشته محمّد ناصرالدين آلبانى.
گرچه با به كار بردن درست اين شيوه كه در ميان شيعه نيز چون اهل سنّت رايج بوده، بسيارى از احاديث مجعول، شناخته و كنار گذاشته شد، ليكن همچنان پاره اى از احاديث ناسره در ميان مجموعه هاى حديثى وجود دارد. از نظر مؤلف، علّت اين ناكامى (و نقص شيوه رايج) به اين دو دليل است:
نخست اينكه محدّثان تنها به ارزيابى سند حديث مى پرداخته اند و معيارهاى دقيق خود را ـ كه هر روز بر دقّتش مى افزوده اند ـ فقط براى راويان و نه براى متن روايت ـ به كار مى گرفته اند.
دوم اينكه همين معيار را هنگام ارزيابى راويانى كه عنوان صحابى داشته اند، كنار

صفحه از 178