الحديث النبوی بين الرواية و الدراية ، در يك نگاه - صفحه 178

ظاهر فريبنده اى دارند، به مجرّد بازخوانى آنها از منظر تاريخى، جعلى بودنشان آشكار مى شود و روشن مى گردد كه سازنده آن به دليل نداشتن حافظه تاريخى لازم، نتوانسته دروغهاى خود را به گونه اى مناسب كنار يكديگر بچيند. بالاخره همه مسلمانان ـ جداى از پاره اى اختلافات كلامى و فقهى ـ بر مسائلى اتّفاق نظر دارند و مى توان از اين وحدت نظرها، احاديثى را كه احتمال جعلى بودن آنها وجود دارد، شناسايى كرد.
مؤلف به هنگام ارائه هر يك از معيارهاى فوق، احاديثى را براى مثال نقل مى كند كه تاب اين ارزيابى را ندارند و به سادگى كذب بودن آنها هويدا مى شود.

بخش دوم: راوى شناسى

مؤلف پس از طرح مباحث نظرى در بخش اوّل، با اختصار و دور از بحثهاى حاشيه اى، مى كوشد با شيوه اى كه در پيش گرفته، پاره اى از احاديث چهل صحابى مشهور را ارزيابى كند. در اين بخش، نخست گزارشى كوتاه از زندگى و جايگاه علمى ـ اجتماعى صحابى مورد نظر عرضه مى شود و آنگاه پاره اى از احاديث برجسته آنها كه مضامين آن با قرآن و سنّت قطعى مغايرتى ندارد، نقل مى شود و آنگاه نسبتا به تفصيل تعدادى از احاديث روايت شده آنها كه تاب نقد را ندارند، ارزيابى شده، نادرستى شان اثبات مى شود.
در اين بخش، مؤلف محترم، همچنين به نكاتى اشاره مى كند كه به طور خلاصه از اين قرار است:
ـ هدف ارزيابى، همه صحابه و همه روايات آنان نبوده است.
ـ نقد احاديث نادرست مدّ نظر بوده است، نه نقد راوى.لذا اگر حديثى نقد و رد مى شود، هدف، خدشه دار كردن شخصيّت راوى نيست.
ـ انتخاب و ترتيب اين صحابيان، بر اساس تاريخ وفاتشان بوده است.

صفحه از 178