سعادت و نحوست ايام - صفحه 68

به عبارت ديگر، در صورت عدم نزول عذاب بر قوم عاد، معلوم نبود كه باز هم آن ايّام، نحس و شوم خوانده مى شد؛ چنانچه ـ بنا بر تفسير اوّل ـ بدون وقوع حوادثى چون نزول قرآن و مقدّر شدن سرنوشت انسانها و فرود آمدن فرشتگان الهى به محضر انسان كامل و حجّت خدا در هر عصرى، معلوم نبود كه باز هم اين شب «مبارك»مى بود.
بنابراين، ذاتا تفاوتى ميان لحظات و آنات ايّامى كه بر قوم عاد عذاب نازل شد، با لحظات و آنات ليلة القدر، وجود ندارد، يا لااقل دليل عقلى يا نقلى بر وجود چنين تفاوتى به نظر نمى رسد.

سعادت و نحوست ايّام در روايات

آنچه بحث بيشترى مى طلبد، بررسى «سعادت و نحوست ايّام» در رواياتى است كه سخن از نحوست و سعادت ايّام و يا سعادت و نحوست كواكب و اجرام آسمانى دارند و انجام دادن اعمالى را براى روزهاى مبارك و ترك اعمالى را در روزهاى شوم و نامبارك سفارش مى كنند. اين روايات، تحت عنوان «اختيارات الأيّام»، مورد توجّه محدّثان و پاره اى از علماى اخلاق و فقيهان قرار گرفته است. دهها كتاب و رساله در اين موضوع نگاشته شده و بر اساس رواياتى كه در منابع روايى وجود دارد، مردم را به انجام دادن اعمالى در بعضى از ايّام، تشويق كرده و از انجام دادن برخى از اعمال در بعضى از ايّام ديگر، نهى كرده اند. تنها بر دو اثر در اين باره، مرورى گذرا مى كنيم.
ملاّ محسن فيض كاشانى، در رساله اى با عنوان «تقويم المحسنين و أحسن التقويم»، ضمن نقل رواياتى كه مردم را از اعتماد به سخن منجّمان نهى مى كند، نمونه هايى از پيشگويى هاى منجّمان را كه تحقّق نيافته، ذكر مى كند. سپس حوادث واقع شده در ايّام را بر اساس سال قمرى و شمسى بر شمرده و نحوست و سعادت آن روزها را به دليل آن حوادث مطلوب يا نامطلوب دانسته و اعمال مناسب يا نامناسب در آن ايّام را برشمرده است. آن گاه حوادثى را كه در روزهاى هفته اتّفاق افتاده، مثل دوشنبه ـ كه روز وفات پيامبر(ص) و انقطاع وحى شمرده شده ـ و جمعه ـ كه سيّد الأيام نام گرفته ـ نقل كرده،

صفحه از 79