۰.و نيز مى فرمايد:وكمال معرفته التصديق به.
۰.كمال معرفت به او تصديق اوست. ۱
۰.امام صادق(ع) مى فرمايد:ليس… شىء يمكن المخلوق أن يعرفه من الخالق حقّ معرفته، غير أنّه موجود فقط؛ فاذا قلنا: كيف هو وما هو؟ فممتنع علم كنهه وكمال المعرفة به. ۲
۰.براى مخلوق، در راه معرفت حقيقى خالق، غير از علم به وجود او ممكن نيست؛ امّا چون گفتيم: «او چيست و چگونه است؟»، پس شناخت چنان چيزى و معرفت به آن، محال است.
چرا كه معرفت به ذات و حقيقت و كيفيت، تنها درباره موجود به معناى خاصّ آن (كه همان مقدارى و متجزّى است) امكان دارد و خداوند متعال، جز آن است.
پس خداوند، هم هست و هم از آنچه كه از معناى وجود و بودن درباره ساير اشيا درك مى كنيم ـ كه قبل از حكم به وجود يا عدم هر چيز، مقدار و اجزايى در زمان و مكان را با وجود و عدم مى سنجيم ـ مبرّاست.
۰.از امام باقر(ع) سؤال شد:آيا جايز است كه گفته شود «خداوند موجود است؟». فرمود: «آرى، او را از دو حد خارج مى كنى: 1) ابطال و نيستى؛ 2) تشبيه (آنچنان كه ساير اشياى مقدارى را با وجود و عدم مى سنجى)». ۳
موجود به معناى متعالى از مقدار و اجزا، نظر به ذات خود ـ يعنى با صرف نظر از دلالت عقل بر وجود آن، كه آن هم پس از تصوّر موجودات مقدارى و پى بردن به نادرست
1.همان، ج۴، ص۲۵۳ .
2.همان، ج۳، ص۱۴۸ .
3.«أيجوز أن يقال للّه موجود؟ قال: نعم، تخرجه من الحدّين: حد الابطال وحدّ التشبيه» (همان، ص۲۶۵).