سيري در رساله «مبدأ و معاد» آقا جمال خوانساري - صفحه 93

3) آفرينش يا صدور؟

آقا جمال، در مسئله اثبات قدرت خداوند، حدوث مخلوق را دليل بر قدرت او دانسته است؛ چه اينكه اگر وجود مخلوقات، لازمه ذات خداوند و غير قابل انفكاك از او مى بود، لازم مى آمد كه عالم قديم باشد و ذات خداوند، داراى قدرت و اختيار نباشد.
اين مطلب نيز انكار ديگرى بر فيلسوفان است؛ چرا كه فلسفه، ذات خداوند را علّت تامّه وجود ماسوى و عالم را لازمه لاينفك وجود خداوند مى داند. لذا چنانكه گذشت، فلاسفه، حدوث بعد از عدم حقيقى عالم را انكار كرده اند. همچنين سلطنت واقعى و اختيار حقيقى خداوند در ايجاد و اعدام عالم را انكار كرده، اراده او را به معانى نادرست ديگرى، مانند علم، رضا، ابتهاج و امثال آن تفسير نموده اند.
آنچه كه آقا جمال در اين باره گفته، همان چيزى است كه خواجه نصيرالدين طوسى نيز در «تجريد الاعتقاد» بدان اشاره كرده كه:
وجود العالم بعد عدمه ينفى الايجاب؛
وجود عالم بعد از عدم آن، ايجاب و اضطرار خداوند متعال را نفى مى كند. ۱
البته چنانكه گفتيم، فلسفه، لزوم وجود عالم را از حيث وجوب تلازم علّت و معلوم و علت تامّه دانستن وجود خداوند براى وجود عالم مى داند. پس اينكه آقا جمال در اين باره آورده: «بنابر مذهب فلاسفه، وجوب وجود عالم، از جهت علم خداوند به مصلحت در وجود آن، منافاتى با اختيار خداوند ندارد»، ربطى به مبانى فلسفى ندارد؛ بلكه اين متكلّمان هستند كه ايجاد عالم را تحت سلطنت تامّه و قدرت كامله خداوند متعال دانسته، وجود آن را لازمه وجود او نمى دانند و مى گويند وجوب وجود عالم، از جهت علم خداوند به مصلحت در وجود آن، منافاتى با اختيار او ندارد؛ بلكه مؤكّد اختيار اوست.

1.كشف المراد، مقصد سوم، فصل دوم، مسئله اوّل.

صفحه از 105