سيري در رساله «مبدأ و معاد» آقا جمال خوانساري - صفحه 97

موجود است؛ امّا نه به اين نحو كه ساير اشيا موجود و محقّق در اجزايند و سلب وجود از آنها، حقيقتا امكان دارد و فرض عدم آنها نيز ممكن است و هيچ محالى پيش نمى آورد.
آرى، فرض عدم براى ذات متعالى از مقدار و اجزا، فى نفسه محال است و تصوّر دو حالت وجود و عدم (به معناى خاصّ آن) نظر به ذات او، برايش امكان ندارد.

۰.امام صادق(ع) مى فرمايد:الحمدللّه الذى كان قبل أن يكون كان، لم يوجد لوصفه كان. ۱

۰.سپاس خداوندى را كه بود، قبل از اينكه «بود» باشد. براى وصف او «بود» پيدا نمى شود.

۰.و در روايات آمده:أنت الذى… لم تمثّل فتكون موجوداً.

۰.تو آن هستى كه… متمثّل نگشته اى كه موجود باشى.

كه مراد از آن،همان نفى وجود خاصّ داراى تشخّص است كه ملكه براى مقدار است.

۰.و نيز امام صادق(ع) مى فرمايد:وحدّ المعرفة أن يعرف… أنّه قديم مثبت موجود غير فقيد… ولا مبطل. ۲

۰.نهايت معرفت خداوند، اين است كه شناخته گردد… كه او قديم اثبات شده موجود و غير معدوم است.

۰.همچنين در روايت است كه:سئل أبوعبداللّه ـ عليه السلام ـ عن التوحيد، فقال: هو عزّوجل مثبت موجود، لا مبطل و لامعدود. ۳

۰.از امام صادق عليه السلام درباره توحيد پرسيده شد. حضرت فرمود: او ـ عزّوجل ـ اثبات شده موجود است؛ نه اينكه معدوم و يا قابل شمارش و مقدارى باشد.

1.بحارالأنوار، ج۳، ص۲۹۸ .

2.همان، ج۴، ص۵۵ .

3.همان، ص۶۸ .

صفحه از 105