سيري در رساله «مبدأ و معاد» آقا جمال خوانساري - صفحه 99

۰.اگر گفته شود«بود»، به معناى ازليت وجود است واگر گفته شود «هميشگى است»، تنها به معناى نفى عدم است.

۰.از معصوم(ع) روايت شده:إنّ ربّى ـ تبارك و تعالى ـ كان… ولم يكن له كان. ۱

۰.همانا پروردگار من بود… و براى او «بود» نبود.

آرى، وجود بدون كيفيّت و مقدار، در نظر ما مطلقا محال است و جز عدم، چيزى نيست و خداوند، برخلاف آن است:
كان بلا كينونة، كان بلاكيف، كان لم يزل بلا كمّ وبلا كيف. ۲
بود بدون بودن، بود بدون كيف و چگونگى، بود بدون زوال، بدون كمّ و مقدار و بدون كيفيّت و چگونگى.

۰.امام باقر(ع) مى فرمايد:إنّ ربّى ـ تبارك وتعالى ـ كان لم يزل حيّا بلا كيف ولم يكن له كان، ولا كان لكونه كيف. ۳

۰.همانا پروردگار من ـ تبارك و تعالى ـ پيوسته زنده است، بدون كيفيّت. براى او «بودن» نيست و براى بودن او كيفيّت و چگونگى نيست.

پس بودن، درباره او، از مرحله اثبات در مقابل نفى به معناى عامّ آن، فراتر نمى رود و همانند ديگر اشيا نيست كه حكم به وجود، به مقدارى معيّن و اجزايى مشخّص و قابل تصوّر، تعلّق گرفته باشد.

۰.حضرت اميرالمؤمنين(ع) مى فرمايد:وجوده اثباته.

۰.وجود او، اثبات اوست.

1.همان، ج۳، ص۲۹۹ .

2.همان، ص۳۳۶ .

3.همان، ص۳۲۶ .

صفحه از 105