گفتگو با آية الله رضا استادي - صفحه 13

فكر به آن رسيده ام، اين است كه جعل وجود داشته و ما «احاديث موضوع» داريم؛ ولى عدد اين احاديث، خيلى كم است. بله؛ مشكلى كه در احاديث هست، مسئله «نقل به معنا» و اشتباهاتى است كه از اين ناحيه پيش آمده است و طبع آن روز هم جز اين را اقتضا نمى كرده است. اصلا راه، منحصرا به همين بوده است. آن روز اگر مى خواستند بگويند به حافظه اكتفا نكنيد، اگر مى خواستند بگويند نقل به معنا نكنيد و عين مطالب ما را نقل كنيد، آن غرض اوّليشان زمين مى ماند و احاديث نقل نمى شد. بعضى از روات ـ همان طور كه حتما ملاحظه فرموده ايد يا شنيده ايد ـ خواستند يك قدرى احتياط كنند و عين مطالب را رعايت كنند؛ لذا صد روايتشان شد هشتاد تا، هشتاد تا شد پنجاه تا، پنجاه تا شد هفده تا و گفتند ما اصلا بيش از اين، نقل نمى كنيم. اين دو (جعل و نقل به معنا) با همديگر مشتبه شده است؛ يعنى سر در گمى (يا اطمينان به اينكه بعضى از روايات نمى تواند مطابق با واقع باشد) بيشتر از ناحيه نقل به معنا پيدا شده است. شاهد عملى و تاريخى بنده بر اينكه احاديث مجعول، نمى توانسته زياد باشد ـ زياد به آن معنا كه الان در زبانها هست ـ اين است كه مؤلفان كتبى كه درباره احاديث موضوع نوشته شده، چيز زيادى نتوانستند به دست بياورند. اگر كسى اين كتابها را نگاه كند، مى بيند كه معمولا تكرار مكررات است؛ يعنى اوّلى يك تعداد احاديث را نوشته و گفته اينها مجعولات است و دومى هم يك قدرى همان ها را كم و زياد كرده است؛ و همين طور سومى و….
اين كه در اذهان است كه همواره بايد بگرديم و احاديث جعلى جديدترى را پيدا كنيم و اگر تا پارسال ده تا حديث جعلى پيدا كرده ايم، امسال بگرديم و بقيه اش را هم پيدا كنيم، چنين چيزى اصلا بى مورد است.
بنده در مقاله اى كه راجع به كتاب مرحوم علامه شوشترى نوشتم (و چاپ شده است) عرض كرده ام كه ما ديگر از آقاى حاج شيخ محمد تقى شوشترى ـ خدايش رحمت كند ـ كسى وقت گذارتر و مأنوس تر به حديث نداشتيم. ايشان

صفحه از 31