گفتگو با آية الله رضا استادي - صفحه 14

انسش با احاديث و بخصوص احاديث فقهى ما (با آن شرحى كه بر «لمعه» نوشته) آشكار است. در طول ساليان دراز، ايشان به احاديث فقهى و غيرفقهى مراجعه مى كرده و با آن دقّت نظر و جرأتى كه داشت، مجموعا توانسته است يك هزار روايت به عنوان «اخبار دخيله» جمع آورى كند كه از اين هزار روايت، وقتى بررسى كنيد، مى بينيد (و ايشان خودش هم مى گويد) يك پنجمش ممكن است جعلى باشد و يا (به تعبير ايشان) قطعا جعلى است. بقيه را ايشان مى گويد: زيادتى در آنها شده، يا افتادگى دارد، يا تصحيف شده (و از اين قبيل). اين هم خودش شاهد عملى و تاريخى است براى اين كه ما احاديث جعلى، به آن صورت زياد، نداشتيم. البته قبلا يك قدرى زيادتر بوده كه ـ همان طور كه شيخ انصارى هم در «رسائل» اشاره كرده است ـ در دوران تهذيب حديث (در آن دورانى كه امثال مرحوم كلينى ـ ره ـ زحمات فراوانى براى تنظيم و تدوين و تبويب كتاب كشيده اند) آن احاديث جعلى حذف شده است. اين است كه اگر ما الآن صحبت از احاديث موضوع در حوزه شيعه مى كنيم، بايد واقعا توجه داشته باشيم كه عدد آنها خيلى كم است و نمى توانيم به اين زودى، نسبت موضوع بودن و مجعول بودن به حديثى بدهيم.
اين كه بعضى ها تا مشكلى در فهم يك حديث پيدا مى كنند، مى روند سراغ اين بحث كه احاديث موضوع، زياد است و شايد اين حديث، يكى از همان ها باشد، اين، به خاطر كم حوصلگى و به خاطر اين است كه مى خواهند مشكلشان را زود حل كنند وگرنه حديث جعلى ـ به آن معنا كه اشاره كرديم و نه به معنى اشتباه در نقل به معنا ـ در منابع شيعه، بسيار كم است.
اگر در دايره احاديث اهل تسنّن صحبت كنيم، در آنجا جعل حديث طبيعى است. چرا؟… گفتيم كه همه مسلمانها چه شيعه و چه سنّى، نسبت به احاديث، احساس نياز مى كنند؛ يعنى قرآن تنها نمى تواند براى آنها كافى باشد. در همان حدود صد سالى هم كه كتابت حديث ممنوع بود،بالاخره يك چيزهايى نوشته

صفحه از 31