گفتگو با آية الله رضا استادي - صفحه 17

ارزيابى كلى احاديث نداريم؛ يعنى احاديث را به چند گروه تقسيم كنيم. ما نسبت به احاديث خودمان قضاوت كنيم و اهل سنّت هم نسبت به احاديث خودشان. ما مى توانيم درباره احاديث، اين طور برخورد كنيم كه: آنجا كه علم داريم حديث از رسول خدا و ائمه(ع) است كه ديگر مسئله اى نيست و آنجايى كه علم نيست، ولى اطمينان و مظنّه هست (يعنى سند حديث صحيح به نظر نمى رسد؛ ولى متنش متنى نيست كه انسان را به توهّم بيندازد كه جعلى است) آنجا هم هيچ اشكالى نيست. اگر متنهايى هست كه مشكوك است (يعنى نمى دانيم اين از اسلام هست يا از اسلام نيست)، اين جور احاديث، راه شناختش همان عرضه به قرآن مجيد و مسلّمات و محكمات و گفته هاى خود رسول خدا(ص) و ائمّه هدى(ع) است. البته اگر بررسى كننده اهل احتياط باشد و نخواهد خيلى با جرأت صحبت كند، بايد بگويد اين احاديث را ما قبول نداريم؛ چون احتمال قوى مى دهيم كه موضوع است؛ نه اينكه با جرأت بگويد، مجعول و موضوع است.
اين، آن مطلبى بود كه من راجع به جعل حديث و احاديث جعلى در ذهنم بود كه اميدوارم در اين مجله مطرح بشود و اگر حرفهايى در مقابلش هست، زده بشود تا ما هم ـ ان شاء اللّه ـ دنبال كنيم. اين را بنده بيشتر به اين جهت مطرح كردم كه خيلى جاها از اين كه ما احاديث جعلى داشتيم و داريم، سوء استفاده مى شود و حديث از آن پايگاه و جايگاه اولى اش يك قدرى تنزل مى كند.
ببينيد الآن در مورد قرآن، تا كسى خداى نكرده بخواهد در يك جمله يا يك آيه خدشه اى بكند، همه بسيج مى شوند كه اين فرد دارد حرف بى خود مى زند؛ ولى حديث را به خاطر اينكه از اول گفتند جعلى، جعلى، جعلى… و درست تبيين نشده، يك قدرى پايگاهش تضعيف شده است؛ به طورى كه من از بعضى اساتيد ـ كه به آنها معتقد هم بودم ـ گاهى مى شنيدم كه خوب است اصلا ما در بحثها گرايش قرآنيمان خيلى زيادتر باشد و بحثها را اصلا قرآنى دنبال كنيم. شايد

صفحه از 31