گفتگو با آية الله رضا استادي - صفحه 22

بديهى است كه مثالهايش خيلى روشن است. ما هرچه روايت داشته باشيم كه حاكى از جسم بودن خداى متعال باشد، عقل نمى پذيرد. اين را همه قبول كرده اند و ادّله واضح عقلى داريم كه خدا نمى تواند جسم باشد. همه اين روايات را يا بايد توجيه كنيم يا كنار بگذاريم.
بنده اين طور نتيجه گيرى مى كنم كه اوّلا اگر منصفانه برخورد بشود، اين تقابل ها خيلى كم اتفاق مى افتد و در صورت وقوع، اگر طرف قرآن و حديث سندش قطعى باشد (آن هم قطعى براى افراد متعادل) حتما بايد اين طرف را بگيريم و از آن طرف صرف نظر كنيم؛ چون بالاخره انبيا آمده اند كه اين مطالب را ياد ما بدهند و كلام آنها براى ما حجّت است.
باز از باب يادآورى عرض مى كنم كه يك مشكل در اين وادى اين است كه روى احاديث معارف، آن طور كه بايد و شايد، كار نشده است و به عنوان نمونه اگر خطبه هاى امير مؤمنان(ع)، خطبه هاى حضرت رضا(ع) و مطالبى كه امام صادق(ع) در باب معارف اسلام فرموده است، خوب مورد بحث قرار بگيرد، بسيارى از اين اختلافها بر طرف مى شود.
مورد بحث قرار گرفتن هم معنايش اين نيست كه اول ما بعضى از كتابهاى فلسفى را بخوانيم، بعد با آن ذهنيت برويم دنبال حديث. اين، تحقيق در حديث نيست. معناى تحقيق در حديث، اين است كه احاديث را منهاى آن بحثها و با همان ذهنى كه مخاطب آن حديث

صفحه از 31