گفتگو با آية الله رضا استادي - صفحه 26

نيستند. اين مشكل را به شكل حادتر، خود عربها دارند. هر كسى كه زبان عربى صحبت مى كند كه محقّق نيست؛ ولى تمامى مصادر را نيز در اختيار دارد. درباره او چه بايد كرد؟

آية اللّه استادى: ببينيد؛ بنده عرض نكردم كه هر كس كه زبان عربى نمى داند، محقّق نيست. شرايط كتابهاى ما جورى است كه اگر كسى خودش به عربى مسلّط نباشد، حتما بايد از ترجمه يك مترجم استفاده كند و احاديث را نقل به معنا كند. من به خود محّقق كارى ندارم؛ به ابزارش كار دارم. من به هر محقّقى كه عربى نمى داند، خطاب مى كنم و مى گويم شما كه عرب زبان نيستى، شما كه مسلّط به اين جور عربى (كه در اين كتابها مطرح است) نيستى، اگر ابزار كارت يك ترجمه با حفظ همه خصوصيات نباشد، نبايد خيلى به كارت مطمئن باشى. خود محقّق ممكن است توان كار داشته باشد؛ امّا ابزار تحقيق در در دستش نيست. ترجمه اى به درد يك محقّق مى خورد كه همه موارد [معنايى] را با جميع خصوصيات [متن اصلى] در اختيار او بگذارد.
من فكر مى كنم خوب است اين بحث در محافل و مجالس مطرح بشود؛ چون الآن متأسفانه يك كارهاى بازارى انجام مى گيرد كه ارزش علمى ندارد. اين كارها ارزيابى هم نمى شود. يك كتابى كه در آن همه جور مطلب وجود دارد (كه بعضى از آنها مورد قبول نيست)، به صورت بازارى ترجمه مى شود و در اختيار مردم و چه بسا كتابخانه هاى بزرگ قرار مى گيرد و از آن به عنوان مصدر و مدرك استفاده مى كنند. البته، شكل و سليقه و جاذبه يك ترجمه صحيح، بحث ديگرى است كه هر كسى مى تواند از يك شكلى استفاده كند و با يك جاذبه هايى كتابش را عرضه كند؛ ولى مهم اين است كه مطلب امام و پيغمبر، بايد با تمام خصوصيات از زبان اصلى به زبان ديگر منتقل شود. در جايى ديدم كه از ترجمه «نهج البلاغه» آقاى دكتر شهيدى تعريف شده و ادعا شده بود كه ايشان حتى نكات ادبى جمله عربى را در فارسى رعايت كرده است. ما دنبال چنين مترجم هايى بايد

صفحه از 31