گفتگو با آية الله رضا استادي - صفحه 30

احاديثى را كه گفته مى شود مقرون به قرائن است، بررسى كنند و ببينند كه قرينه اش چيست؟ تكرار شده است؟ مشترك بين شيعه و سنّى است؟ يا….
اگر در مجموعه روايات ما يك ارزيابى اين جورى بشود و آن رواياتى كه مقرون به قرائن است، با ذكر قرائن به صورتى مشخص بشوند، اين هم باز يك ابزار كار مهمّى براى محقّقان است.
كار سومى كه در زمينه احاديث بايد بشود، شناسايى احاديث تقيّه است. البته همان طور كه در بحثهاى اصولى مطرح مى شود، تقيه اى بودن، حتما معنايش اين نيست كه سنّى ها اين فتوا را داشته اند و معصوم، عين آنها گفته است؛ ولى معمولش همان است. نوع ديگر تقيّه، نادر است. تقيه اى بودن و نبودن احاديث هم با مقايسه (حديث ما با حديث وفقه آنها) معلوم مى شود.
كار چهارم، تحقيق در معمول بودن و معمول نبودن احاديث است. مى دانيد كه گروهى از علماى ما عقيده دارند كه هر حديث، هر چند صحيح السند هم باشد، اگر «معمول به» نباشد، به درد نمى خورد. بسيارى از فضلا و محقّقان در تحقيقشان، يا اين قضيه يادشان مى رود يا درست نمى توانند تشخيص بدهند و گاهى در مقالات و سخنرانى ها به بعضى روايات استناد مى شود، بعد، ديگرى مى گويد اين روايت، معمول به نبوده است.
يك كار پنجم هم هست (كه شايد از همه مهمتر باشد) و آن، طرحى است كه مى گفتند مرحوم علامه طباطبايى مى خواسته انجام بدهد؛ يعنى همان قضيه متن گرايى در احاديث معارف ما كه دعاها و زيارت ها و خطبه ها همه در اين دايره واقع است. اين هم واقعا كار مهمّى است كه بايد صورت بپذيرد؛ بخصوص كه فكر مى كنم در تحكيم عقايد عامه مردم، خيلى مؤثّر است كه متونى را ارائه بدهيم و در كنارش هم فطريات انسان را بياوريم، مثل مباحث كتاب «القرآن والعقل» مرحوم آقا نورالدين اراكى كه خواست ثابت كند كه سوره هاى قرآن با فطرت و عقل مطابق است، در راه تحكيم مبانى اعتقادى مردم گام بلندى برداشته است.

صفحه از 31