گفتگو با آية الله رضا استادي - صفحه 34

آوردن آثار حديثى، مقدّم بر آقا حسين و آقا رضى بوده است. تأليفات حديثى اين آقايان، تقريبا همين است كه عرض كردم.
يك بعد ديگر كار اين بزرگواران، فقه است. همه آنها كتاب فقهى به زبان عربى دارند و البته بعضى شان به زبان فارسى هم نوشته اند. ما سعى كرديم حتى رساله هاى كوچك آنها هم چاپ بشود.
دو نفر از آقايان خوانسارى ها (باز از حيث اثبات مى گوييم دوتايشان) اهل معقول بوده اند و ظاهرا در آن روزگار، خيلى هم مورد قبول بوده اند. اينكه از آقاحسين به «استاد الكل» ياد مى شود، به نظر مى رسد بيشتر به آن جنبه معقولى ايشان مربوط است.
يك حاشيه «شفا» از آقا حسين داريم كه توسط كنگره چاپ شده است. يك حاشيه «شفا» هم از آقا جمال داريم كه قبلا در ذيل «شفا» چاپ شده بود و مرحوم شهيد مطهرى هم در آنجايى كه از فلاسفه ياد مى كند، به مناسبت اينكه حاشيه آقاجمال با «شفا» چاپ شده، از ايشان هم نام مى برد. منظورم از اين جمله، اين بود كه ممكن است كسى در فلسفه دخالت كرده باشد، ولى اهل فن، او را نپذيرفته باشند؛ يعنى دخالت بيهوده كرده باشد؛ امّا محقّقان مورد بحث ما، اين جورى نيستند. ممكن است به نظراتشان انتقاد باشد؛ ولى در اينكه اهل «شفا» بوده اند، با «شفا» سرو كار داشته اند، معنا مى كردند، انتقاد مى كردند و ايراد مى گرفتند، ترديدى نيست. از خصوصيات آقا حسين، همين است كه ايشان يك سدّى را شكسته است؛ چون به ابن سينا و ديگران اشكال كرده و يك قدرى راه ها را باز كرده است كه ديگران نيز بتوانند اشكال كنند ولو اشكالشان وارد نباشد. اصلا بخش عمده شهرت ايشان، به خاطر همين بوده كه مى توانسته با حرفها مقابله كند. درباره بعضى از مطالب، سه چهار بار بين ايشان و ديگران، رساله نوشته شده است. يكى نوشته و ديگرى رد كرده است و به عكس.
همين طور ما از آقا جمال، حاشيه با واسطه اى بر «شرح تجريد» قوشجى

صفحه از 31