گفتگو با آية الله رضا استادي - صفحه 37

نكند. نمى گويم كه بايد بحث روز باشد يا نياز امروز جامعه را پاسخ بدهد؛ امّا با اين هزينه هاى فكرى و مادّى، توقّع نمى رود كه مثلا كنگره اى بيايد چيزهايى را منتشر كند كه براى اهل علم هم چندان سودمند نيست. نبايد اين طور باشد كه اول تصميم بگيرند، بعد سراغ آثار بروند و بعد، آثارى را چاپ كنند كه بازدهى ندارد.
بيشتر بايد درباره شخصيتهايى كار بشود كه هم پر تأليف بودند و هم متنوع كار مى كردند (مثل شيخ بهايى و علامه حلّى و…)؛ يا اگر كسى يك بعدى بوده، اول بايد كارش بررسى بشود، بعدا براى كنگره بزرگداشت او اقدام بشود. شايد اين حرف من، يك معنايش هم اين باشد كه اگر بناست بزرگداشت هايمان همه اهداف را تأمين كند، بهتر است يك قدرى سراغ متأخران بياييم. مثلا اگر ما براى آخوند خراسانى يك بزرگداشتى بگيريم، فكر مى كنم خيلى مؤثرتر باشد. ببينيم ايشان چه كرده است؟ اگر او نبود، اصول فقه ما به كجا مى رفت؟ ايشان يك دفعه اصول آنچنانى را برگرداند به يك كتاب دويست سيصد صفحه اى با حفظ همه مطالب و مباحث. البته بزرگداشت هر شخصيتى، آن اهداف اوّل ما را تأمين مى كند. بالاخره اينها اهل يك ديارى هستند و آن ديار بايد شخصيت خودش را بشناسد و معرفى كند. اين كار، اين بازده را دارد كه هم براى حوزه و هم براى دانشگاه، يك سرمشق هايى به دست مى دهد كه آموزنده و راهگشاست؛ اما بايد مراقب بود كارى نشود كه وقتى منصفانه درباره آن قضاوت كنند، به نظر بيايد كه (خداى نكرده) كار پرهزينه امّا زايدى انجام شده است.
  علوم حديث: سپاسگزاريم، هم به خاطر اين گفتگوى صميمانه و پرفايده و هم به خاطر زحماتى كه حضرت عالى و همكارانتان در بزرگداشت خاندان خوانسارى متحمّل شده ايد و ان شاء اللّه به زودى با برگزارى كنگره و انتشار آثار، به بار خواهد نشست.

صفحه از 31