پژوهشي در اشعار وصيت - صفحه 69

ادبيات عرب چنين برمى آيد كه موضوع وصيت را همگان مى دانسته اند، در موقعيت ها و مناسبت هاى مختلف از آن سخن گفته اند. مفاخرات، خطابه و شعر از جمله بسترهاى بيان اين موضوع بودند. در اين جا به بيان شمارى اشعار عربى مى پردازم كه شاعران، حضرت على(ع) را به عنوان وصى پيامبر(ص) معرفى كرده و توضيحاتى نيز پيرامون آن اشعار ارائه مى گردد. اين شاعران جز اندكى از اهل سنت هستند:

1. بديع الزمان ابوالفضل احمد بن الحسين الهمدانى

يقولون لى لا تحب الوصىفقلت الثرى بفم الكاذب
أُحب النبى...
وإن كان رفضا ولاء الوصىفلا ترض بالرفض من جانبى
ولو كنتم من ولاء الوصىعلى العجز كنت على الغار
ب
مناقب خوارزمى، ص 79
او در همدان (358) متولد شد. به هرات و نيشابور رفت. آن جا با خوارزمى گفتگوى بسيار داشت. پس از درگذشت خوارزمى به شهرهاى بسيار سفر كرد، تا مقيم هرات شد. در سال 398هـ مسموم شد و درگذشت. نهاية الارب، ج 3، ص 114 ؛ الاعلام زركلى، ج 1، ص 115 ؛ وفيات الاعيان، ج 1، ص 127، ح 59. «وى گويد: سكته كرده او را دفن كردند شب هنگام صدايش شنيده شد. قبرش را شكافتند ديدند دست بر محاسن گذاشته و از وحشت قبر مرده است» برخى اشعار و نامه هاى او را ثعالبى در يتيمة الدهر، ج 4، ص 293 ـ 334 در خزانة الادب، ج 2، ص 197 آورده بويژه گفتگوى او را با خوارزمى در نيشابور.
از جمله كتاب هاى او المقامات الفائقة است كه مقامات حريرى به سبك آن تدوين شده.
الثرى به معناى خاك مرطوب النهاية، ج 1، ص 310 ؛ لسان العرب، ج 2، ص 94.
غارب به معناى دوش شتر است كه جلوكوهان قرار دارد و نيز به معناى تيزى و برندگى شمشير و همچنين بلنداى هر چيز. در اين جا همين معنى اخير منظور است به ويژه

صفحه از 91