پژوهشي در اشعار وصيت - صفحه 70

كه واژه عَلى به كار رفته و مستلزم استعلاء است.
در بيت دوم از جناس استفاده شده و مراد از رفض دوم رفض الرفض است. در نسخه مورد استفاده فلا ترض است به نظر مى رسد بر اساس سياق فلا ترضوا صحيح باشد. گويا وى متهم بوده كه ناصبى است، با على و خاندان او دشمن مى باشد. وى در اين اشعار پاسخ داده كه هم على را دوست دارد و هم خلفا را قبول دارد.
او در اشعارى كه بر رد خوارزمى سروده نيز واژه وصى را به كار برده.
و كلنى بالهم...

إن امرأ أثنى عليه المصطفىثُمَّت والاه الوصى المرتضى...
واتّبعته أمة الأمىوبايعته راحة الوصى
خزانة الادب، ج 2، ص 197
راحة به معناى كف دست است.
گويا خوارزمى خليفه اول و دوم را نكوهش مى كرده، بديع الزمان در نكوهش و رد او اين قصيده را سروده و به مدح ابوبكر پرداخته. در ضمن مدح او از حضرت على(ع) به عنوان وصى پيامبر(ص) ياد كرده. كه وصى پيامبر ولايت ابوبكر را پذيرفت و با او بيعت كرد.

2. ابو محمد القاسم يوسف ابن صبيح

حلفت برب الورى المعتلىعلى خلقه الطالب الغال
ب

لأَحمدُ خير بنى غالبو من بعده ابن ابى طال
ب

فهذا النبى و هذا الوصىو يعتزل الناس في جان
ب
صولى الاوراق، ج 1، ص 167
و نيز گويد:

ادرك الدهر...
خير من صلى و صام و منمسح الأركان و الحجبا
و وصى المصطفى وأخدون ذوى القربى و إن قربا

صفحه از 91