پژوهشي در اشعار وصيت - صفحه 78

14. مالك اشتر در صفين

كل شى ء سوى...
من رأى عزة الوصى علىانه في دجى الحنادس نور
مناقب خوارزمى، ص 246
شخصيت مالك اشتر بر كسى پوشيده نيست گويا اين شعر را در روز يا شب ليلة الهرير سروده كه كشته ها از دو طرف بسيار افزون بود و مالك تنها از اين خوش حال بود كه حضرت على(ع) زنده است. آن اشعار را در همين رابطه سرود.
دجى در اصل به مفهوم فزونى و تمام و كمال است. حنادس جمع سالم و فعل آن رباعى مجرد است به مفهوم شب بسيار تاريك النهاية، ج 1، ص 450 و ج 2، ص 102 ؛ لسان العرب، ج 3، ص 356 و 296، اضافه دجى به حنادس و سپس جمع آوردن حنادس شدت و نهايت تاريكى را مى رساند. اين سخن ممكن است تشبيه باشد چنانكه گفته اند جنگ آنقدر سنگين بود كه آسمان به شدت ديده مى شد و ممكن است منظور مالك همان ليلة الهرير بوده كه شدت جنگ بر تاريكى شب افزوده بود.

15. قال بعض شعراء القريش

واللّه ما كلم الأقوام من بشربعد الوصى على كابن عباس
الموفقيات، زبير بن بكار، ص 575 ؛ شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 262
شاعر شناخته نشد كه چه كسى است. اين شعر را در وصف عبداللّه بن عباس سروده. زمانى كه مردم عراق حكميت ابوموسى اشعرى را بر امام على(ع) تحميل كردند. ابن عباس در خطابه بليغ و فصيح به نصيحت او پرداخت: يا ابا موسى إن الناس لم يرضوا بك و لم يجتمعوا عليك لفضل لا تشارك فيه...
الموفقيات، ص 575 ؛ شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 246 ؛ جمهرة خطب العرب، ج 1، ص 386

صفحه از 91