رابطه حديث و جامعه شناسي(1) - صفحه 100

آن شرايط گفته شده، به جهات مختلف در روشن شدن حديث و فهم آن به ما كمك مى كند. مثلاً همين الفاظى كه استفاده شده، در شرايطى به فرم خاصّى تعلّق داشته و فهمش به فهم حديث كمك مى كند و هر جهتى از اين ابعاد كه بتوانيد فكرش را بكنيد. يعنى از اين جهت، جامعه شناسى حديث، حتّى كمكى است به شناخت روايات نادرست. براى نمونه، اگر شما تحليل كنيد، يك مبنايى ممكن است به دست بدهد و اين مبنا كمك كند به اين كه بتوانيد سره يا ناسره احاديث را هم احتمالاً تشخيص بدهيد. فرض كنيد ما يك قالب اجتماعى تاريخى براى روايات ائمه در نظر گرفتيم. بعد روايتى پيدا كرديم كه با آن قالب سازگارى ندارد، اين روايت، رنگ و بوى مثلاً منطقه كذا را دارد. اين به ما كمك مى كند كه اين روايت را نپذيريم؛ مثل مرجّهات يا غير مرجّهاتى كه منشأى مى شود كه ما حديثى را بپذيريم يا كنار بگذاريم. ولى در كنار موافقت با قرآن يا احاديث مسلّم يك مرجّح ديگر هم اين است كه مثلاً يك كلمه اى در روايت است كه اين كلمه، اصلاً در آن تاريخ وجود نداشته. شما هر چه نگاه مى كنيد، يا اين مطلب مربوط به يك فرهنگى يا قومى است كه مثلاً هزاران كيلومتر آن طرف تر زندگى مى كرده اند. چه طور و به چه دليلى ائمه از يك چنين كلامى كه هيچ مخاطب واقعى ندارد استفاده كرده اند؟
حالا اينها نمونه هايى از اين قضيه است كه ذكر شد. در واقع، شناخت قوى متن تاريخى اجتماعى قضيه در سايه ربط حديث با اين تاريخ اجتماعى امكان دارد، يعنى چيزى بيشتر از يك فهم متن تاريخى است. اين دو تا را هم با هم ربط دادن كمك مى كند به اين كه ما حديث شناسى خودمان را قوت بدهيم و يا جهات مختلفش را كه در فقه الحديث مدّ نظر ماست و در حديث يك ملاك ديگرى پيدا كنيم، علاوه بر تمام ملاك هايى كه وجود دارد. امّا حالا چون ما اصلاً بحثمان هم نيست، وارد آن نمى شويم؛ چرا كه خود اين بحث، بحث مستقلى است كه مى توان دنبال كرد. يعنى يك جايى مثل اين جا اگر مثلاً مى خواهد نه به شكل غلطش و نه به شكل افراطى آن در جامعه شناسى حديث كه گفته شد، ولى به شكل هاى درستش، در واقع يك كار، كار حديث

صفحه از 110